ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
روز گذشته پیکر مطهر شهدای حادثه تروریستی شیراز در این شهر و سپس درمشهد الرضا(ع) تشییع شد
ستارههای شاهچراغ
گروه سیاسی/ جنایت روریسم تکفیری داعش در حرم مطهر احمد بن موسی(ع) و شهادت نمازگزاران و زائران بیگناه، مردم شیراز را یکپارچه به خروش آورد. جمعه گذشته قریب به هزار شهر کوچک و بزرگ کشور شاهد برپایی راهپیمایی مردم در محکومیت تروریسم و آشوب و همدلی و همراهی با خانوادههای سوگوار بود. دیروز اما مراسم تشییع پیکر پاک شهدای این جنایت، به صحنه دیگری برای ابراز انزجار از ناامنی، ترور، اغتشاش و آشوب تبدیل شد. روز گذشته پیکرهای پاک ۱۱ شهید حادثه تروریستی اخیر، از میدان امام حسین (ع) شیراز به سمت حرم مطهر برگزار شد و در قتلگاه این شهدا، یعنی حرم شاهچراغ(ع) بر پیکر آنان نماز خوانده شد. این شهدا سپس به مشهد منتقل و در حرم مطهر رضوی نیز تشییع شدند.
قیام مردم سومین حرم اهل بیت(ع)
مطابق گزارشها، جمعیتی که برای تشییع این پیکرهای مطهر آمده بودند، در سالهای اخیر بی سابقه بود. براساس این گزارشها، آخرین نمونه از این حضور گسترده در شیراز، چند سال پیش در تشییع پیکر سردار اسکندری شهید مدافع حرم بی سر دیده شد. دیروز هم شیرازیها، برای قربانیان دیگر تروریسم تکفیری که این بار در حرم دیگری، در شاهچراغ(ع) به شهادت رسیدند، سنگ تمام گذاشتند. پیر و جوان، زن و مرد و کودکان و نوجوانان با حضور گسترده خود، این جنایت تروریستی را محکوم کردند و در عین حال، همدلی و پیوند خود را با خانوادههای شهدا، به ویژه آرتین، کودک بازمانده از این حادثه که پدر، مادر و برادر خود را از دست داد، ابراز همدردی کردند. یا احمد بن موسی تسلیت؛ هیهات منا الذله؛ از بهر حفظ کشور ما ملت حسینیم؛ از بهر حفظ رهبر ما ملت حسینیم؛ از بهر حفظ مکتب ما ملت حسینیم؛ بخشی از شعارهای تشییع کنندگان بود.
انزجار مردم از آشوب و ناامنی
در کنار این، انزجار از آشوب و اغتشاش، بخش دیگری از سخنان و شعارهای حاضران مراسم را تشکیل میداد. به گزارش ایرنا، یکی از حاضران در این مراسم معتقد بود «کسانی که در مملکت آشوب میکنند از ما نیستند؛ ما اعتراض را میپذیریم، اما آشوب را نمیپذیریم چراکه به دلیل همین آشوبها داعشیها توانستند این حادثه را رقم بزنند.» زن میانسالی نیز در پیامی به اغتشاشگران گفت: «با این حادثه که در حرم شاهچراغ (ع) اتفاق افتاد حجت بر اغتشاشگران تمام شد. اگر اغتشاشگران منصفانه بیندیشند به این نتیجه خواهند رسید که ایجاد اغتشاش موجب از بین رفتن امنیت شده است.» وی ادامه داد: «ما امنیت کشور را میخواهیم و نباید فریب دشمنان نظام و کشور را بخوریم. امیدواریم با عوامل این حادثه و اغتشاشگران برخورد قاطعی شود.» این تأکید حاضران بر ضرورت پایان اغتشاشها و این واقعیت که تروریسم در شاهچراغ(ع) حجت را بر آشوبگران تمام کرده است، بخشی از سخنان سردار سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران در این مراسم نیز بود. همراه با فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سخنگوی دولت، معاون اول قوه قضائیه، استاندار، دریادار سیاری معاون هماهنگ کننده ارتش و امام جمعه اهل سنت شیراز از دیگر مسئولان حاضر مراسم بودند.
سردار سلامی: انقلاب با شرارت فریب خوردهها آسیب نخواهد دید
به گزارش ایرنا، سردار سلامی حضور گسترده مردم در مراسم تشییع این شهدا را چهره شیراز واقعی و ایران واقعی دانست و تأکید کرد: انقلاب شکوهمند اسلامی با شرارت تعداد معدودی فریبخورده هرگز آسیب نخواهد دید. وی خطاب به حاضران با بیان اینکه شما امروز چشم دشمن را کور کردید و او را وادار کردید که شعلههای آتشش خاموش شود و خفقان بگیرد تا فریادهای پرشور شما را بشنود، افزود: این شهدا خون جاری در رگهای یک انقلاب و در پیکره یک ملت به هم پیوسته هستند. سردار سلامی با اشاره به اینکه امروز نشان دادید که دشمن پوچ و میان تهی است و فقط فریادهای شیطانی از زبان رسانهها است، ادامه داد: این توطئهای که این روزها در سرزمین ما جاری است، محصول به هم پیوستن سیاست امریکا، انگلیس، عربستان و رژیم صهیونیستی است.
سوء استفاده از خویشتنداری مردم
فرمانده کل سپاه پاسداران با بیان اینکه آنان هوس کردهاند به آن زمانی که نفت کشور را به یغما میبردند و مستشاران امریکایی برای مردم تعیین تکلیف میکردند، باز گردند؛ خطاب به جوانان فریب خورده تصریح کرد: وطن و شرفتان را به امریکا نفروشید، سیلی به صورت رزمندگانی که برای حفظ امنیت شما سینه سپر کرده اند نزنید، لباس سربازان امریکایی را از تنتان بیرون آورید و به مهرههای آنها تبدیل نشوید. وی افزود: در این سرزمین کسی به شما اجازه اغتشاس و آتشسوزی نمیدهد و از خویشتنداری مردم سوء استفاده نکنید.
انتقام خواهیم گرفت
سلامی در بخش دیگری از سخنان خود، با بیان اینکه این پیکرهای شهدا ماهیت جریان فتنه را نشان داد گفت: آنان که میگویند زن زندگی آزادی آیا شهدای زن این حادثه تروریستی را نمیبینند، آنان به چه گناهی به شهادت رسیدند؟ فرمانده سپاه پاسداران با بیان اینکه آگاه باشید، فریب نخورید و خود را از زیر سیطره دشمن نجات دهید، گفت: به آن عده اندکی که فریب خوردهاند میگوییم که شرارت را پایان دهید، دیگر به خیابان نیایید، از جان این ملت چه میخواهید؟
وی همچنین به رژیمهای پوسیده و کهنه شده امریکا، انگلیس و آل سعود هشدار داد که با همین جوانان به سراغ شما خواهیم آمد و انتقام خواهیم گرفت. ما شما را از ایران و منطقه بیرون راندیم و آرزوهای شما را در این سرزمین دفن خواهیم کرد.
سردار سرلشکر سلامی افزود: به آل سعود و رسانههای تحت سیطره او، به کارگردانان این فتنهها میگوییم که به سراغ شما میآییم، شما که تصویر نشان میدهید، تحریک میکنید، ممکن است چه اتفاقی برایتان روی دهد، نمیتوانید آرامش یک ملت را بگیرید و خودتان در آرامش باشید، آرامشتان را میگیریم.
تأکید امام جمعه اهل سنت شیراز بر مجازات عاملان
شیخ مولوی عبدالواحد خواجوی، امام جمعه اهل سنت شیراز نیز با محکوم کردن حادثه تروریستی حرم مطهر حضرت شاهچراغ (ع) از دولت و نظام و مسئولان قضایی خواستار اشد مجازات برای عوامل این حادثه شد. وی گفت: از دشمنانمان بیزار هستیم و امید است که دولت و نظام عوامل این حادثه را به اشد مجازات برسانند.
بــــرش
در ادامه محکومیت حمله تروریستی شیراز از سوی کشورهای جهان، رقم خورد
سکوت مرگ امریکا و تروئیکای اروپا در قبال حادثه شاهچراغ
گروه سیاسی/ محکومیت حمله تروریستی روز چهارشنبه گروهک تروریستی داعش در حرم شاهچراغ از سوی کشورهای جهان همچنان ادامه دارد. روز گذشته در حالی که بسیاری از ناظرین از سکوت کشورهای اروپایی و به طور مشخص سه کشور مدعی حقوق بشر و مبارزه با تروریسم این قاره یعنی آلمان، انگلیس و فرانسه متعجب بودند برخی از دیگر کشورهای اروپایی در جبران این سکوت معنادار با پیامهایی این حمله تروریستی را محکوم کردند.
به گزارش ایرنا، وزارت خارجه هلند با انتشار پیام محکومیتی در توئیتر نوشت: «تروریسم در همه اشکال و مظاهر آن غیرقابل قبول است. ذهن ما با عزیزان قربانیان است.»
دولت اسپانیا نیز در بیانیهای حمله تروریستی به شاهچراغ را که به شهادت ۱۵ نفر از جمله ۲ کودک و زخمی شدن ۱۹ نفر از زائران آن منجر شد، محکوم و بر همبستگی کامل خود با ایران در مبارزه با تروریسم تأکید کرد.
وزارت خارجه ایتالیا هم در توئیتی نوشت: «حمله تروریستی داعش به حرم شاهچراغ در شیراز (ایران) را بشدت محکوم میکنیم. حملاتی که اماکن مذهبی را هدف قرار میدهند فجیع و غیرقابل قبول هستند. با خانواده قربانیان و مجروحان اعلام همبستگی میکنیم و به دولت ایران تسلیت عرض میکنیم.» خانم «بیسرا توکوویچ» وزیر خارجه بوسنی و هرزگوین هم با ارسال پیامی مکتوب خطاب به وزیر امور خارجه کشورمان نوشت: «با غم و اندوه فراوان خبر هولناک حمله به زیارتگاه شیعیان در شهر شیراز در جنوب ایران را که منجر به کشته شدن مردم بیگناه و مجروح شدن عده زیادی شد، دریافت کردم. اینجانب از طرف وزارت خارجه بوسنی و هرزگوین و از طرف خودم این ضایعه را به شما و ملت جمهوری اسلامی ایران تسلیت عرض میکنم. ما در محکومیت شدید حملات هولناک به غیرنظامیان متحد هستیم و همچنان در کنار شما و جامعه بینالمللی در مبارزه استوار با این جنایات وحشیانه ایستادهایم.»
همچنین در حالی که طی دو روز گذشته پیامهایی از سوی سران گروههای مقاومت در منطقه برای اعلام همدردی با مردم و دولت ایران ارسال شده بود، روز گذشته نیز «ابومجاهد» سخنگوی کمیتههای مقاومت فلسطین درگفتوگو با شبکه المیادین با بیان اینکه ایران برادر بزرگ محور مقاومت است، حمله تروریستی شاهچراغ را بشدت محکوم کرد و گفت: این اقدام نشاندهنده نگاه جنایتکارانه است که هیچ ارتباطی با اسلام ندارد. ابومجاهد تأکید کرد، این اقدام از عزم کشور ایران که با تمام قدرت از مقاومت حمایت میکند، نمیکاهد. وی گفت که ما در کنار ایران میایستیم و آنچه در روزهای اخیر رخ داد نشاندهنده قدرت محور مقاومت در تمامی زمینهها است.
شورای علمای شیعه افغانستان نیز با انتشار بیانیهای ضمن محکوم کردن حادثه تروریستی در حرم شاهچراغ شیراز (ایران) از سوی عوامل تروریستی گروه داعش، مسلمانان را به همگرایی و همدلی دعوت کرده و افزود که ملت مسلمان افغانستان درد و داغ ملل آسیبدیده از تروریسم را با گوشت و پوست خود درک میکنند. پیش از این نیز دولت موقت افغانستان این حادثه را محکوم کرده بود.
قیام مردم سومین حرم اهل بیت(ع)
مطابق گزارشها، جمعیتی که برای تشییع این پیکرهای مطهر آمده بودند، در سالهای اخیر بی سابقه بود. براساس این گزارشها، آخرین نمونه از این حضور گسترده در شیراز، چند سال پیش در تشییع پیکر سردار اسکندری شهید مدافع حرم بی سر دیده شد. دیروز هم شیرازیها، برای قربانیان دیگر تروریسم تکفیری که این بار در حرم دیگری، در شاهچراغ(ع) به شهادت رسیدند، سنگ تمام گذاشتند. پیر و جوان، زن و مرد و کودکان و نوجوانان با حضور گسترده خود، این جنایت تروریستی را محکوم کردند و در عین حال، همدلی و پیوند خود را با خانوادههای شهدا، به ویژه آرتین، کودک بازمانده از این حادثه که پدر، مادر و برادر خود را از دست داد، ابراز همدردی کردند. یا احمد بن موسی تسلیت؛ هیهات منا الذله؛ از بهر حفظ کشور ما ملت حسینیم؛ از بهر حفظ رهبر ما ملت حسینیم؛ از بهر حفظ مکتب ما ملت حسینیم؛ بخشی از شعارهای تشییع کنندگان بود.
انزجار مردم از آشوب و ناامنی
در کنار این، انزجار از آشوب و اغتشاش، بخش دیگری از سخنان و شعارهای حاضران مراسم را تشکیل میداد. به گزارش ایرنا، یکی از حاضران در این مراسم معتقد بود «کسانی که در مملکت آشوب میکنند از ما نیستند؛ ما اعتراض را میپذیریم، اما آشوب را نمیپذیریم چراکه به دلیل همین آشوبها داعشیها توانستند این حادثه را رقم بزنند.» زن میانسالی نیز در پیامی به اغتشاشگران گفت: «با این حادثه که در حرم شاهچراغ (ع) اتفاق افتاد حجت بر اغتشاشگران تمام شد. اگر اغتشاشگران منصفانه بیندیشند به این نتیجه خواهند رسید که ایجاد اغتشاش موجب از بین رفتن امنیت شده است.» وی ادامه داد: «ما امنیت کشور را میخواهیم و نباید فریب دشمنان نظام و کشور را بخوریم. امیدواریم با عوامل این حادثه و اغتشاشگران برخورد قاطعی شود.» این تأکید حاضران بر ضرورت پایان اغتشاشها و این واقعیت که تروریسم در شاهچراغ(ع) حجت را بر آشوبگران تمام کرده است، بخشی از سخنان سردار سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران در این مراسم نیز بود. همراه با فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سخنگوی دولت، معاون اول قوه قضائیه، استاندار، دریادار سیاری معاون هماهنگ کننده ارتش و امام جمعه اهل سنت شیراز از دیگر مسئولان حاضر مراسم بودند.
سردار سلامی: انقلاب با شرارت فریب خوردهها آسیب نخواهد دید
به گزارش ایرنا، سردار سلامی حضور گسترده مردم در مراسم تشییع این شهدا را چهره شیراز واقعی و ایران واقعی دانست و تأکید کرد: انقلاب شکوهمند اسلامی با شرارت تعداد معدودی فریبخورده هرگز آسیب نخواهد دید. وی خطاب به حاضران با بیان اینکه شما امروز چشم دشمن را کور کردید و او را وادار کردید که شعلههای آتشش خاموش شود و خفقان بگیرد تا فریادهای پرشور شما را بشنود، افزود: این شهدا خون جاری در رگهای یک انقلاب و در پیکره یک ملت به هم پیوسته هستند. سردار سلامی با اشاره به اینکه امروز نشان دادید که دشمن پوچ و میان تهی است و فقط فریادهای شیطانی از زبان رسانهها است، ادامه داد: این توطئهای که این روزها در سرزمین ما جاری است، محصول به هم پیوستن سیاست امریکا، انگلیس، عربستان و رژیم صهیونیستی است.
سوء استفاده از خویشتنداری مردم
فرمانده کل سپاه پاسداران با بیان اینکه آنان هوس کردهاند به آن زمانی که نفت کشور را به یغما میبردند و مستشاران امریکایی برای مردم تعیین تکلیف میکردند، باز گردند؛ خطاب به جوانان فریب خورده تصریح کرد: وطن و شرفتان را به امریکا نفروشید، سیلی به صورت رزمندگانی که برای حفظ امنیت شما سینه سپر کرده اند نزنید، لباس سربازان امریکایی را از تنتان بیرون آورید و به مهرههای آنها تبدیل نشوید. وی افزود: در این سرزمین کسی به شما اجازه اغتشاس و آتشسوزی نمیدهد و از خویشتنداری مردم سوء استفاده نکنید.
انتقام خواهیم گرفت
سلامی در بخش دیگری از سخنان خود، با بیان اینکه این پیکرهای شهدا ماهیت جریان فتنه را نشان داد گفت: آنان که میگویند زن زندگی آزادی آیا شهدای زن این حادثه تروریستی را نمیبینند، آنان به چه گناهی به شهادت رسیدند؟ فرمانده سپاه پاسداران با بیان اینکه آگاه باشید، فریب نخورید و خود را از زیر سیطره دشمن نجات دهید، گفت: به آن عده اندکی که فریب خوردهاند میگوییم که شرارت را پایان دهید، دیگر به خیابان نیایید، از جان این ملت چه میخواهید؟
وی همچنین به رژیمهای پوسیده و کهنه شده امریکا، انگلیس و آل سعود هشدار داد که با همین جوانان به سراغ شما خواهیم آمد و انتقام خواهیم گرفت. ما شما را از ایران و منطقه بیرون راندیم و آرزوهای شما را در این سرزمین دفن خواهیم کرد.
سردار سرلشکر سلامی افزود: به آل سعود و رسانههای تحت سیطره او، به کارگردانان این فتنهها میگوییم که به سراغ شما میآییم، شما که تصویر نشان میدهید، تحریک میکنید، ممکن است چه اتفاقی برایتان روی دهد، نمیتوانید آرامش یک ملت را بگیرید و خودتان در آرامش باشید، آرامشتان را میگیریم.
تأکید امام جمعه اهل سنت شیراز بر مجازات عاملان
شیخ مولوی عبدالواحد خواجوی، امام جمعه اهل سنت شیراز نیز با محکوم کردن حادثه تروریستی حرم مطهر حضرت شاهچراغ (ع) از دولت و نظام و مسئولان قضایی خواستار اشد مجازات برای عوامل این حادثه شد. وی گفت: از دشمنانمان بیزار هستیم و امید است که دولت و نظام عوامل این حادثه را به اشد مجازات برسانند.
بــــرش
در ادامه محکومیت حمله تروریستی شیراز از سوی کشورهای جهان، رقم خورد
سکوت مرگ امریکا و تروئیکای اروپا در قبال حادثه شاهچراغ
گروه سیاسی/ محکومیت حمله تروریستی روز چهارشنبه گروهک تروریستی داعش در حرم شاهچراغ از سوی کشورهای جهان همچنان ادامه دارد. روز گذشته در حالی که بسیاری از ناظرین از سکوت کشورهای اروپایی و به طور مشخص سه کشور مدعی حقوق بشر و مبارزه با تروریسم این قاره یعنی آلمان، انگلیس و فرانسه متعجب بودند برخی از دیگر کشورهای اروپایی در جبران این سکوت معنادار با پیامهایی این حمله تروریستی را محکوم کردند.
به گزارش ایرنا، وزارت خارجه هلند با انتشار پیام محکومیتی در توئیتر نوشت: «تروریسم در همه اشکال و مظاهر آن غیرقابل قبول است. ذهن ما با عزیزان قربانیان است.»
دولت اسپانیا نیز در بیانیهای حمله تروریستی به شاهچراغ را که به شهادت ۱۵ نفر از جمله ۲ کودک و زخمی شدن ۱۹ نفر از زائران آن منجر شد، محکوم و بر همبستگی کامل خود با ایران در مبارزه با تروریسم تأکید کرد.
وزارت خارجه ایتالیا هم در توئیتی نوشت: «حمله تروریستی داعش به حرم شاهچراغ در شیراز (ایران) را بشدت محکوم میکنیم. حملاتی که اماکن مذهبی را هدف قرار میدهند فجیع و غیرقابل قبول هستند. با خانواده قربانیان و مجروحان اعلام همبستگی میکنیم و به دولت ایران تسلیت عرض میکنیم.» خانم «بیسرا توکوویچ» وزیر خارجه بوسنی و هرزگوین هم با ارسال پیامی مکتوب خطاب به وزیر امور خارجه کشورمان نوشت: «با غم و اندوه فراوان خبر هولناک حمله به زیارتگاه شیعیان در شهر شیراز در جنوب ایران را که منجر به کشته شدن مردم بیگناه و مجروح شدن عده زیادی شد، دریافت کردم. اینجانب از طرف وزارت خارجه بوسنی و هرزگوین و از طرف خودم این ضایعه را به شما و ملت جمهوری اسلامی ایران تسلیت عرض میکنم. ما در محکومیت شدید حملات هولناک به غیرنظامیان متحد هستیم و همچنان در کنار شما و جامعه بینالمللی در مبارزه استوار با این جنایات وحشیانه ایستادهایم.»
همچنین در حالی که طی دو روز گذشته پیامهایی از سوی سران گروههای مقاومت در منطقه برای اعلام همدردی با مردم و دولت ایران ارسال شده بود، روز گذشته نیز «ابومجاهد» سخنگوی کمیتههای مقاومت فلسطین درگفتوگو با شبکه المیادین با بیان اینکه ایران برادر بزرگ محور مقاومت است، حمله تروریستی شاهچراغ را بشدت محکوم کرد و گفت: این اقدام نشاندهنده نگاه جنایتکارانه است که هیچ ارتباطی با اسلام ندارد. ابومجاهد تأکید کرد، این اقدام از عزم کشور ایران که با تمام قدرت از مقاومت حمایت میکند، نمیکاهد. وی گفت که ما در کنار ایران میایستیم و آنچه در روزهای اخیر رخ داد نشاندهنده قدرت محور مقاومت در تمامی زمینهها است.
شورای علمای شیعه افغانستان نیز با انتشار بیانیهای ضمن محکوم کردن حادثه تروریستی در حرم شاهچراغ شیراز (ایران) از سوی عوامل تروریستی گروه داعش، مسلمانان را به همگرایی و همدلی دعوت کرده و افزود که ملت مسلمان افغانستان درد و داغ ملل آسیبدیده از تروریسم را با گوشت و پوست خود درک میکنند. پیش از این نیز دولت موقت افغانستان این حادثه را محکوم کرده بود.
بسته ۱۰بندی حمایت فوری از بازار سرمایه ابلاغ شد
تضمین اصل سهام و سود ۲۰ درصدی
در بسته ۱۰بندی حمایت فوری از بازار سرمایه مصوباتی از جمله بیمه شدن اصل و سود سهام مردم در یک سال آینده تا واریز شدن منابع جهت حمایت از سهام شرکتهای تولیدی بزرگ کشور دیده میشود. بسته جامع حمایتی بازار سرمایه که در هفته گذشته طراحی و در جلسات رده عالی مقامات اقتصادی کشور مطرح شده بود، از شنبه صبح اجرایی میشود
اصل سهام و سود ۲۰ درصدی ۹۶ درصد از حقیقیها بیمه شد
سازمان بورس اعلام کرد: در بسته ۱۰بندی حمایت فوری از بازار سرمایه مصوباتی از جمله بیمه شدن اصل و سود سهام مردم در یک سال آینده تا واریز شدن منابع جهت حمایت از سهام شرکتهای تولیدی بزرگ کشور دیده میشود. به گزارش «ایران» از روابط عمومی سازمان بورس و اوراق بهادار، بسته جامع حمایتی بازار سرمایه که در هفته گذشته طراحی و در جلسات رده عالی مقامات اقتصادی کشور مطرح شده بود، از شنبه صبح اجرایی میشود.
این بسته شامل مواردی است مانند:
۱. بیمه کردن سهام حاضر در پورتفوی اشخاص حقیقی تا سقف ۱۰۰ میلیون تومان برای هر نفر (که حدود ۹۶ درصد از تعداد کدهای حقیقی فعال حاضر در بازار را تشکیل میدهند) از طریق انتشار عمومی اوراق تبعی و خرید توسط سرمایهگذاران صورت میگیرد، سررسید اعمال این اوراق یک ساله بوده و مبلغ تعهد خرید ۲۰ درصد بالاتر از ارزش ترکیب سبد افراد در آخرین روز معاملاتی چهار شنبه، ۴ آبان ۱۴۰۱ است و براساس ترتیباتی که سازمان بورس اعلام میکند، اعمال و اجرایی خواهد شد.
۲. انتشار اوراق اختیار تبعی فروش بر روی سهام موجود در صندوقهای درآمد ثابت تا سقف ۴۰۰ هزار میلیارد ریال با تضمین اصل ارزش سبد سهام در ابتدای دوره بر اساس ترتیباتی که سازمان بورس اعلام میکند.
(منابع لازم برای ایفای تعهدات در سررسید اوراق مذکور، از محل بودجه سال ۱۴۰۲ تأمین میشود.)
۳. تزریق منابع جدید توسط صندوقهای حاکمیتی برای خرید سهام در بازار سرمایه و بهمرور افزایش مبلغ مذکور.
۴. واریز منابع مندرج در ردیف بودجه سال ۱۴۰۱ به صندوق تثبیت از روز شنبه در مجموع به مبلغ حدود ۵۰ هزار میلیارد ریال.
۵. هماهنگی، نظارت و پایش مستقیم و مستمر فعالیت اشخاص حقوقی بازار سرمایه شامل شرکتها و نهادهای مالی شبه دولتی، صندوقهای بازنشستگی و نهادهای نظامی و حمایت این نهادها از سهام ناشران تحت مدیریت خود و توقف فروش تا زمان ثبات در بازار و انجام اقدامات حمایتی از جمله خرید سهام و انتشار اوراق تبعی حمایتی.
۶. همکاری مشترک بانک مرکزی و وزارت اقتصاد جهت مدیریت نرخ سود.
همچنین با تصویب هیأت مدیره سازمان بورس نیز موارد ذیل اجرایی خواهد شد.
۷. افزایش سپرده گذاری مستقیم سازمان بورس نزد صندوق تثبیت.
۸. محدود کردن بخش فروش بازارگردانها تا اطلاع ثانوی.
۹. توقف پذیرهنویسی اوراق بهادار و عرضههای اولیه تا زمان بازگشت ثبات به بازار سرمایه.
۱۰. بازگشت زمان جلسه معاملاتی در فرابورس به روال سابق از ساعت ۱۳:۰۰ به ۱۲:۳۰.
واریز هزار میلیارد تومان به صندوق تثبیت بازار سرمایه
دیروز (شنبه) رقمی معادل یک هزار میلیارد تومان از معوقات بودجهای به صندوق تثبیت بازار واریز شد.
به گزارش ایرنا از سازمان بورس و اوراق بهادار، پس از ابلاغ بسته جامع حمایتی دولت از بازار سرمایه و در راستای اجرای بند چهارم آن، دیروز رقمی معادل یک هزار میلیارد تومان از معوقات بودجهای به صندوق تثبیت بازار واریز شد.
بدینترتیب معوقات جهت واریز به صندوق تثبیت به چهار هزار میلیارد تومان کاهش یافت.
اصل سهام و سود ۲۰ درصدی ۹۶ درصد از حقیقیها بیمه شد
سازمان بورس اعلام کرد: در بسته ۱۰بندی حمایت فوری از بازار سرمایه مصوباتی از جمله بیمه شدن اصل و سود سهام مردم در یک سال آینده تا واریز شدن منابع جهت حمایت از سهام شرکتهای تولیدی بزرگ کشور دیده میشود. به گزارش «ایران» از روابط عمومی سازمان بورس و اوراق بهادار، بسته جامع حمایتی بازار سرمایه که در هفته گذشته طراحی و در جلسات رده عالی مقامات اقتصادی کشور مطرح شده بود، از شنبه صبح اجرایی میشود.
این بسته شامل مواردی است مانند:
۱. بیمه کردن سهام حاضر در پورتفوی اشخاص حقیقی تا سقف ۱۰۰ میلیون تومان برای هر نفر (که حدود ۹۶ درصد از تعداد کدهای حقیقی فعال حاضر در بازار را تشکیل میدهند) از طریق انتشار عمومی اوراق تبعی و خرید توسط سرمایهگذاران صورت میگیرد، سررسید اعمال این اوراق یک ساله بوده و مبلغ تعهد خرید ۲۰ درصد بالاتر از ارزش ترکیب سبد افراد در آخرین روز معاملاتی چهار شنبه، ۴ آبان ۱۴۰۱ است و براساس ترتیباتی که سازمان بورس اعلام میکند، اعمال و اجرایی خواهد شد.
۲. انتشار اوراق اختیار تبعی فروش بر روی سهام موجود در صندوقهای درآمد ثابت تا سقف ۴۰۰ هزار میلیارد ریال با تضمین اصل ارزش سبد سهام در ابتدای دوره بر اساس ترتیباتی که سازمان بورس اعلام میکند.
(منابع لازم برای ایفای تعهدات در سررسید اوراق مذکور، از محل بودجه سال ۱۴۰۲ تأمین میشود.)
۳. تزریق منابع جدید توسط صندوقهای حاکمیتی برای خرید سهام در بازار سرمایه و بهمرور افزایش مبلغ مذکور.
۴. واریز منابع مندرج در ردیف بودجه سال ۱۴۰۱ به صندوق تثبیت از روز شنبه در مجموع به مبلغ حدود ۵۰ هزار میلیارد ریال.
۵. هماهنگی، نظارت و پایش مستقیم و مستمر فعالیت اشخاص حقوقی بازار سرمایه شامل شرکتها و نهادهای مالی شبه دولتی، صندوقهای بازنشستگی و نهادهای نظامی و حمایت این نهادها از سهام ناشران تحت مدیریت خود و توقف فروش تا زمان ثبات در بازار و انجام اقدامات حمایتی از جمله خرید سهام و انتشار اوراق تبعی حمایتی.
۶. همکاری مشترک بانک مرکزی و وزارت اقتصاد جهت مدیریت نرخ سود.
همچنین با تصویب هیأت مدیره سازمان بورس نیز موارد ذیل اجرایی خواهد شد.
۷. افزایش سپرده گذاری مستقیم سازمان بورس نزد صندوق تثبیت.
۸. محدود کردن بخش فروش بازارگردانها تا اطلاع ثانوی.
۹. توقف پذیرهنویسی اوراق بهادار و عرضههای اولیه تا زمان بازگشت ثبات به بازار سرمایه.
۱۰. بازگشت زمان جلسه معاملاتی در فرابورس به روال سابق از ساعت ۱۳:۰۰ به ۱۲:۳۰.
واریز هزار میلیارد تومان به صندوق تثبیت بازار سرمایه
دیروز (شنبه) رقمی معادل یک هزار میلیارد تومان از معوقات بودجهای به صندوق تثبیت بازار واریز شد.
به گزارش ایرنا از سازمان بورس و اوراق بهادار، پس از ابلاغ بسته جامع حمایتی دولت از بازار سرمایه و در راستای اجرای بند چهارم آن، دیروز رقمی معادل یک هزار میلیارد تومان از معوقات بودجهای به صندوق تثبیت بازار واریز شد.
بدینترتیب معوقات جهت واریز به صندوق تثبیت به چهار هزار میلیارد تومان کاهش یافت.
فعالان اقتصادی با ارسال نامهای به رئیس مجلس از عملکرد یکساله فاطمیامین حمایت کردند
مخالفت 40 تشکل صنفی با استیضاح وزیر صمت
وزارت صنعت، معدن و تجارت بعد از 8 سال افول به روزهای اوج برگشته است و میتواند فضای مناسبی را برای تولیدکنندگان فراهم کند
گروه اقتصادی/ 40 اتحادیه، انجمن و سندیکا طی نامهای به محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی تأکید کردند که استیضاح سیدرضا فاطمی امین، وزیر صنعت، معدن و تجارت اشتباه است و این امر در تضاد با سیاستهای اصلاحی و توسعهای در بخش صنعت، معدن و تجارت است. در نامههای مخالفت با استیضاح وزیر صمت که بهصورت جداگانه به بهارستان رفته، از عملکرد فاطمی امین طی یکسال اخیر تقدیر شده است. فعالان اقتصادی اظهار داشتند که وزارت صنعت، معدن و تجارت بعد از 8 سال افول به روزهای اوج برگشته است و میتواند فضای مناسبی را برای تولیدکنندگان فراهم کند. در نامههای ارسالی به اقدامات مهم این وزارتخانه اشاره شده است که مهمترین آن حذف برخی از قوانین زائد و ضد تولید است که در دولت گذشته به تصویب رسیده بود.
وزیر چه اقداماتی انجام داد؟
تسهیل قوانین کسب و کار، حمایت از صنایع کوچک، دیده شدن بخش خصوصی در فعالیتهای اقتصادی، تأمین مواد اولیه، اهتمام ویژه به حل مشکلات صنایع، احیای صنایعی که به سمت کاهش تولید و تعطیلی رفتند، رواج پاکدستی در بدنه وزارت صمت، تخصصگرایی، جلوگیری از اقدامات نسنجیده که در دولت گذشته پرشمار تکرار شد، توجه به داخلیسازی، جلوگیری از واردات کالاهایی که در داخل تولید دارد، برگشت رونق به واحدهای صنعتی، سمت و سوی تسهیلات بانکی به سمت تولید، تلاش برای افزایش صادرات کشور، حمایت همهجانبه از صادرکنندگان، تلاش برای ثبات قیمت کالاها در بازار، جلوگیری از نوسان قیمت مواد اولیه، سیاستهای جدید جلوگیری از قاچاق کالا و عرضه کالاهای تقلبی به بازار، توجه به تمام بخشهای صنعت، معدن و تجارت و همچنین تشویق فعالان اقتصادی به حضور در نمایشگاههای خارجی، بخشی از موضوعاتی بود که فعالان اقتصادی در نامههای خود خطاب به نمایندگان مجلس عنوان کردند.
نویسندگان نامه به رئیس مجلس اعلام کردند که موضوع استیضاح وزیر صمت بشدت آنها را نگران کرده است چرا که بیم آن را دارند اتفاقی که در دولت گذشته برای وزارت صمت رخ داد، در این دولت هم تکرار شود. این وزارتخانه در دولت گذشته یکی از پرچالشترین وزارتخانهها بود. در دولت گذشته این وزارتخانه در مدت 8 سال بیش از 7 وزیر و سرپرست به خود دید و همین امر سبب شد که وزارت صنعت، معدن و تجارت بسیار تضعیف شده و برنامههای توسعهای متوقف شود. از طرفی سیاستهای غلط دولت گذشته خسارت مالی سنگینی به بخش خصوصی وارد کرد چرا که در ماههای مختلف به جهت تغییرات گسترده در وزارت صمت (به جهت تغییر وزیر و حضور سرپرست) تصمیمها و بخشنامههای جدید ابلاغ میشد و هر بخشنامه، بخشنامه وزیر قبلی را باطل و یا بی اثر میکرد. همین امر سبب شد که بخش خصوصی نتواند شاهد ثبات در سیاستهای این وزارتخانه باشد و در نهایت دیدیم که تعدد و تکرر تصمیمات منجر به کاهش تولید، افت شدید کیفیت کالاها، گرانی محصولات، کمبود مواد اولیه، تنزل صادرات و بیکاری شد. فعالان اقتصادی در نامههایی که به رئیس مجلس ارسال کردند خواستار توقف استیضاح وزیر صمت شدند و اذعان داشتند که حرکت به این سمت موجب چالشهای جدی در حوزه صنعت، بازرگانی و معدن خواهد شد و کارهای بزرگی که از سال گذشته آغاز شده، متوقف میشود.
ما از عملکرد وزیر صمت راضی هستیم
فرامرز اختراعی، رئیس هیأت مدیره سندیکای دارو در نامهای به رئیس مجلس شورای اسلامی از اقدام ارزنده فاطمی امین در صنعت تولید دارو قدردانی کرد و گفت: این سندیکا مراتب قدردانی و رضایت خود را از فعالیت وزارت صمت با مدیریت فاطمی امین که در جهت حمایت از صنعت تولید ملی داروی کشور اقدامات با ارزشی را ابراز داشتهاند، اعلام میدارد. امید است در جهت ارزیابی این چهره خدوم نظر این سندیکا ملحوظ نظر نمایندگان مجلس شورای اسلامی قرار گیرد.
ایراداتی که به وزیر صمت وارد شده ساختاری است
در این میان ابوالقاسم شانهساز، دبیر انجمن صنفی کارفرمایی تولیدکنندگان لوازم خانگی کوچک درباره نامه این انجمن به رئیس مجلس گفت: با توجه به سلامت کار فاطمیامین، وی بهترین شخصی است که در شرایط کنونی میتواند سکاندار وزارت صنعت، معدن و تجارت باشد. استیضاح فاطمیامین در شرایط کنونی به صلاح صنعت کشور نیست. او افزود: ایراداتی که به وزیر صمت وارد شده ساختاری است و از ۵۰ سال پیش تاکنون وجود دارد، بنابراین انتظار اینکه در یک مدت زمان کوتاه به نتیجه مطلوب برسد غیرممکن است. شانهساز ادامه داد: فاطمیامین پیش از این حدود ۶ سال در وزارت صنایع و معادن سابق حضور داشته و آشنایی کامل با ساختار این وزارتخانه و ایرادات آن داشته است، بنابراین تغییر وی و آمدن افراد جدید دستکم یک سال اتلاف وقت را به دنبال خواهد داشت. او خاطرنشان کرد: در حوزه لوازم خانگی در یک سال اخیر شاهد جهش در تولید و صادرات و همچنین مبارزه با قاچاق بودیم که همه اینها مرهون حمایت بینظیر وزیر صمت از این صنعت است.
وزیر صمت مانع از سردرگمی تولیدکنندگان شد
در نامه جمشید مغازهای، دبیر انجمن صنفی صنایع بیسکوئیت، شیرینی و شکلات ایران نیز آمده است: فاطمی امین پس از پذیرفتن مسئولیت خطیر هدایت وزارتخانه صنعت، معدن و تجارت تغییرات قابلتوجهی در توسعه صنایع مختلف از جمله بهبود فرایند تولید صنایع شیرینی و شکلات با استفاده از پیگیری تأمین بموقع مواد اولیه مورد نیاز این صنعت ایجاد کرده و موجبات رشد و پیشرفت منابع دانشبنیان و پیشرو و صادرات سایر صنایع با استفاده از تولید حداکثری و حمایت از تولید داخل را در وزارت صمت فراهم کرده است.
او ادامه داد: بدینوسیله اعلام میشود که تولیدکنندگان این حوزه کاملاً پشتیبان وی بوده و درخواست ابقا و ماندگاریاش در مسند فعلی بهعنوان وزیر صمت را دارند و خاطرنشان میسازد که پس از سالها وزارتخانه صنعت، معدن و تجارت در پی احصا و اجرای عملیاتی و قانونی وظایف ذاتی سازمانی خود بود و مطابق قانون در حال حرکت است که قطع بهیقین در ثبات وضعیت کشور اثرگذار و مانع از سردرگمی تولیدکنندگان خواهد بود.
فاطمی امین قوانین را بر اساس منافع شخصی تنظیم نمیکند
حسن سلیمی، رئیس هیأت مدیره اتحادیه صنف صباغان و گلزنان استان تهران نیز در نامه ارسالی به رئیس مجلس عنوان کرد: مشکلات و مسائل گوناگون وزارت صمت به اقدامات نسنجیده سالهای قبل برمیگردد و در طول یک سال اخیر باید از نو زیرساختهای اقتصادی تخریب شده در دولت قبل اصلاح شده تا وزیر صمت بتواند بر اساس آن کارهای جدیدی صورت داده و آرامآرام بخشهای مختلف اقتصادی را توسعه دهد. دولت و وزیر صمت توجه و اهتمام ویژهای به رفع مشکلات واحدهای تولیدی و رونق تولید در کشور داشته و مشکلات را بهصورت جدی پیگیری کردند که با توجه به شرایط کشور نباید انتظار داشت تمامی موانع به این سرعت و سریع برطرف شود. او خاطرنشان کرد: فاطمی امین، شخصی متعهد و کاربلد و پاکدستی است که قوانین را بر اساس منافع شخصی وضع نمیکند چرا که دارای تجربه و تخصص است و مانند برخی از وزرای قبلی، به طور خانوادگی از رانت استفاده نکرده است. وزیر صمت برنامه بلندمدت و چندساله دارد؛ اما با طرح موضوع استیضاح دچار حاشیه شده و از برنامهریزی کلان غافل میشود چرا که هرچند وقت یکبار استیضاح مطرح میشود و عملاً زمان کافی باانگیزه بالا برای خدمت گرفته میشود. در شرایط کنونی تغییر وزیر صمت به نفع کشور نیست، اکنون وزیر به امور وزارتخانه مسلط شده است، تا فرد جدید انتخاب شود و بخواهد امور را به دست بگیرد فرصت زیادی از دست میرود و مشخص نیست وزیر جدید عملکرد بهتری از وزیر فعلی داشته باشد.
وزارت صمت بحرانیترین شرایط را داشت
در نامه دیگری که به مجلس شورای اسلامی ارسال شده، عبدالرضا یعقوبزاده، رئیس هیأت مدیره و دبیر اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان تجهیزات پزشکی ایران، گفت: عملکرد درخشان این وزارتخانه علیرغم تحویل سکاندار آن در بحرانیترین شرایط اقتصادی کشور و در مدت زمان اندک مأموریت ایشان اجتنابناپذیر بوده و سیاستها و برنامههای این وزارتخانه بویژه در حوزه صنعت تجهیزات پزشکی با ایجاد ساختار مستقل و متمرکز دفتر صنایع تجهیزات پزشکی در زیرساخت آن وزارتخانه که حاکی از بینش و درایت شخص وزیر بر رفع بنیادی مشکلات حاکم بر این صنعت و حمایت از تولید داخل است، امری بسیار بزرگ و درخور شایسته است.
او درنامه ارسالی تأکید کرده است: با وجود مشکلات و دغدغههای موجود در جامعه صنعت کشور با توجه به شرایط فعلی و تحریمهای ظالمانه، حمایت و فرصتدهی به دولت خدوم سیزدهم و ذیل آن، وزارت صنعت، معدن و تجارت با توجه به ریلگذاریهای صورت گرفته، بسیار ضروری است.
انجمنهایی که حمایت کردند
بر این اساس 39 انجمن، تشکل، سندیکا و اتحادیه که در ادامه به اسامی آن پرداخته خواهد شد، حضور فاطمی امین در وزارت صمت را ضروری دانستند. نامههایی از سوی انجمن صنفی کارفرمایی تولیدکنندگان نوشتافزار کشور؛ انجمن صنفی صنایع بیسکوئیت، شیرینی و شکلات ایران؛ سندیکای تولیدکنندگان مواد دارویی، شیمیایی و بستهبندی دارویی؛ انجمن صنایع پلیمر ایران؛ انجمن صنفی تولیدکنندگان لوازم صوتی و تصویری؛ انجمن صنایع لوازم خانگی ایران؛ انجمن تولیدکنندگان اتانول ایران؛ سندیکای تولیدکنندگان خمیرمایه ایران؛ اتحادیه صنفی نساجی؛ اتحادیه صباغان و گلزنان تهران؛ انجمن تولیدکنندگان تراکتور، کمباین، ماشینها، ادوات و تجهیزات کشاورزی؛ انجمن صنفی کارفرمایی تولیدکنندگان و تأمین کنندگان تراکتور و کمباین؛ انجمن صنفی کارفرمایی تولیدکنندگان ماشینآلات راهسازی؛ انجمن پالایشگاههای روغنسازی ایران؛ اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان تجهیزات پزشکی؛ تشکلهای صنعت چاپ و مصرفکنندگان کاغذ استانهای کشور؛ اتحادیه تولید و صادرات نساجی و پوشاک ایران؛ انجمن صنایع همگن نساجی استان البرز؛ اتحادیه صنف چاپخانهداران تهران و فدراسیون واردات ایران (این فدراسیون شامل 19 مجموعه از جمله :انجمن واردکنندگان دارو، افزودنی و مواد بیولوژیک؛ انجمن واردکنندگان بذر اصلاح شده ایران؛ انجمن واردکنندگان فرآوردههای خام دامی؛ انجمن واردکنندگان موبایل، تبلت و لوازم جانبی؛ انجمن واردکنندگان کاغذ و مقوا و فرآوردههای سلولزی؛ انجمن واردکنندگان کالاهای خانگی و صوتی و تصویری ایران؛ اتحادیه بازرگانان تجهیزات پزشکی ایران؛ گروه واردکنندگان و نمایندگان شرکتهای خارجی؛ اتحادیه واردکنندگان دارو؛ اتحادیه واردکنندگان نهادههای دام و طیور ایران؛ انجمن واردکنندگان مواد غذایی و آشامیدنی؛ انجمن تولیدکنندگان و واردکنندگان ماشینآلات سنگین معدنی، ساختمانی و راهسازی؛ انجمن واردکنندگان لاستیک خودرو ایران؛ انجمن واردکنندگان فرآوردههای بهداشتی، آرایشی و عطریات ایران؛ انجمن واردکنندگان کالا و تجهیزات رایانهای؛ اتحادیه واردکنندگان مکملهای رژیمی، ویتامینی و غذایی؛ انجمن حبوبات؛ واردکنندگان مواد شیمیایی و واردکنندگان برنج) به محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی ارسال شده است و نگارندگان نامه امیدوار هستند که نمایندگان ملت به این نامهها و درخواستها توجه کنند و اجازه ندهند که این وزارتخانه تضعیف شود.
وزیر چه اقداماتی انجام داد؟
تسهیل قوانین کسب و کار، حمایت از صنایع کوچک، دیده شدن بخش خصوصی در فعالیتهای اقتصادی، تأمین مواد اولیه، اهتمام ویژه به حل مشکلات صنایع، احیای صنایعی که به سمت کاهش تولید و تعطیلی رفتند، رواج پاکدستی در بدنه وزارت صمت، تخصصگرایی، جلوگیری از اقدامات نسنجیده که در دولت گذشته پرشمار تکرار شد، توجه به داخلیسازی، جلوگیری از واردات کالاهایی که در داخل تولید دارد، برگشت رونق به واحدهای صنعتی، سمت و سوی تسهیلات بانکی به سمت تولید، تلاش برای افزایش صادرات کشور، حمایت همهجانبه از صادرکنندگان، تلاش برای ثبات قیمت کالاها در بازار، جلوگیری از نوسان قیمت مواد اولیه، سیاستهای جدید جلوگیری از قاچاق کالا و عرضه کالاهای تقلبی به بازار، توجه به تمام بخشهای صنعت، معدن و تجارت و همچنین تشویق فعالان اقتصادی به حضور در نمایشگاههای خارجی، بخشی از موضوعاتی بود که فعالان اقتصادی در نامههای خود خطاب به نمایندگان مجلس عنوان کردند.
نویسندگان نامه به رئیس مجلس اعلام کردند که موضوع استیضاح وزیر صمت بشدت آنها را نگران کرده است چرا که بیم آن را دارند اتفاقی که در دولت گذشته برای وزارت صمت رخ داد، در این دولت هم تکرار شود. این وزارتخانه در دولت گذشته یکی از پرچالشترین وزارتخانهها بود. در دولت گذشته این وزارتخانه در مدت 8 سال بیش از 7 وزیر و سرپرست به خود دید و همین امر سبب شد که وزارت صنعت، معدن و تجارت بسیار تضعیف شده و برنامههای توسعهای متوقف شود. از طرفی سیاستهای غلط دولت گذشته خسارت مالی سنگینی به بخش خصوصی وارد کرد چرا که در ماههای مختلف به جهت تغییرات گسترده در وزارت صمت (به جهت تغییر وزیر و حضور سرپرست) تصمیمها و بخشنامههای جدید ابلاغ میشد و هر بخشنامه، بخشنامه وزیر قبلی را باطل و یا بی اثر میکرد. همین امر سبب شد که بخش خصوصی نتواند شاهد ثبات در سیاستهای این وزارتخانه باشد و در نهایت دیدیم که تعدد و تکرر تصمیمات منجر به کاهش تولید، افت شدید کیفیت کالاها، گرانی محصولات، کمبود مواد اولیه، تنزل صادرات و بیکاری شد. فعالان اقتصادی در نامههایی که به رئیس مجلس ارسال کردند خواستار توقف استیضاح وزیر صمت شدند و اذعان داشتند که حرکت به این سمت موجب چالشهای جدی در حوزه صنعت، بازرگانی و معدن خواهد شد و کارهای بزرگی که از سال گذشته آغاز شده، متوقف میشود.
ما از عملکرد وزیر صمت راضی هستیم
فرامرز اختراعی، رئیس هیأت مدیره سندیکای دارو در نامهای به رئیس مجلس شورای اسلامی از اقدام ارزنده فاطمی امین در صنعت تولید دارو قدردانی کرد و گفت: این سندیکا مراتب قدردانی و رضایت خود را از فعالیت وزارت صمت با مدیریت فاطمی امین که در جهت حمایت از صنعت تولید ملی داروی کشور اقدامات با ارزشی را ابراز داشتهاند، اعلام میدارد. امید است در جهت ارزیابی این چهره خدوم نظر این سندیکا ملحوظ نظر نمایندگان مجلس شورای اسلامی قرار گیرد.
ایراداتی که به وزیر صمت وارد شده ساختاری است
در این میان ابوالقاسم شانهساز، دبیر انجمن صنفی کارفرمایی تولیدکنندگان لوازم خانگی کوچک درباره نامه این انجمن به رئیس مجلس گفت: با توجه به سلامت کار فاطمیامین، وی بهترین شخصی است که در شرایط کنونی میتواند سکاندار وزارت صنعت، معدن و تجارت باشد. استیضاح فاطمیامین در شرایط کنونی به صلاح صنعت کشور نیست. او افزود: ایراداتی که به وزیر صمت وارد شده ساختاری است و از ۵۰ سال پیش تاکنون وجود دارد، بنابراین انتظار اینکه در یک مدت زمان کوتاه به نتیجه مطلوب برسد غیرممکن است. شانهساز ادامه داد: فاطمیامین پیش از این حدود ۶ سال در وزارت صنایع و معادن سابق حضور داشته و آشنایی کامل با ساختار این وزارتخانه و ایرادات آن داشته است، بنابراین تغییر وی و آمدن افراد جدید دستکم یک سال اتلاف وقت را به دنبال خواهد داشت. او خاطرنشان کرد: در حوزه لوازم خانگی در یک سال اخیر شاهد جهش در تولید و صادرات و همچنین مبارزه با قاچاق بودیم که همه اینها مرهون حمایت بینظیر وزیر صمت از این صنعت است.
وزیر صمت مانع از سردرگمی تولیدکنندگان شد
در نامه جمشید مغازهای، دبیر انجمن صنفی صنایع بیسکوئیت، شیرینی و شکلات ایران نیز آمده است: فاطمی امین پس از پذیرفتن مسئولیت خطیر هدایت وزارتخانه صنعت، معدن و تجارت تغییرات قابلتوجهی در توسعه صنایع مختلف از جمله بهبود فرایند تولید صنایع شیرینی و شکلات با استفاده از پیگیری تأمین بموقع مواد اولیه مورد نیاز این صنعت ایجاد کرده و موجبات رشد و پیشرفت منابع دانشبنیان و پیشرو و صادرات سایر صنایع با استفاده از تولید حداکثری و حمایت از تولید داخل را در وزارت صمت فراهم کرده است.
او ادامه داد: بدینوسیله اعلام میشود که تولیدکنندگان این حوزه کاملاً پشتیبان وی بوده و درخواست ابقا و ماندگاریاش در مسند فعلی بهعنوان وزیر صمت را دارند و خاطرنشان میسازد که پس از سالها وزارتخانه صنعت، معدن و تجارت در پی احصا و اجرای عملیاتی و قانونی وظایف ذاتی سازمانی خود بود و مطابق قانون در حال حرکت است که قطع بهیقین در ثبات وضعیت کشور اثرگذار و مانع از سردرگمی تولیدکنندگان خواهد بود.
فاطمی امین قوانین را بر اساس منافع شخصی تنظیم نمیکند
حسن سلیمی، رئیس هیأت مدیره اتحادیه صنف صباغان و گلزنان استان تهران نیز در نامه ارسالی به رئیس مجلس عنوان کرد: مشکلات و مسائل گوناگون وزارت صمت به اقدامات نسنجیده سالهای قبل برمیگردد و در طول یک سال اخیر باید از نو زیرساختهای اقتصادی تخریب شده در دولت قبل اصلاح شده تا وزیر صمت بتواند بر اساس آن کارهای جدیدی صورت داده و آرامآرام بخشهای مختلف اقتصادی را توسعه دهد. دولت و وزیر صمت توجه و اهتمام ویژهای به رفع مشکلات واحدهای تولیدی و رونق تولید در کشور داشته و مشکلات را بهصورت جدی پیگیری کردند که با توجه به شرایط کشور نباید انتظار داشت تمامی موانع به این سرعت و سریع برطرف شود. او خاطرنشان کرد: فاطمی امین، شخصی متعهد و کاربلد و پاکدستی است که قوانین را بر اساس منافع شخصی وضع نمیکند چرا که دارای تجربه و تخصص است و مانند برخی از وزرای قبلی، به طور خانوادگی از رانت استفاده نکرده است. وزیر صمت برنامه بلندمدت و چندساله دارد؛ اما با طرح موضوع استیضاح دچار حاشیه شده و از برنامهریزی کلان غافل میشود چرا که هرچند وقت یکبار استیضاح مطرح میشود و عملاً زمان کافی باانگیزه بالا برای خدمت گرفته میشود. در شرایط کنونی تغییر وزیر صمت به نفع کشور نیست، اکنون وزیر به امور وزارتخانه مسلط شده است، تا فرد جدید انتخاب شود و بخواهد امور را به دست بگیرد فرصت زیادی از دست میرود و مشخص نیست وزیر جدید عملکرد بهتری از وزیر فعلی داشته باشد.
وزارت صمت بحرانیترین شرایط را داشت
در نامه دیگری که به مجلس شورای اسلامی ارسال شده، عبدالرضا یعقوبزاده، رئیس هیأت مدیره و دبیر اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان تجهیزات پزشکی ایران، گفت: عملکرد درخشان این وزارتخانه علیرغم تحویل سکاندار آن در بحرانیترین شرایط اقتصادی کشور و در مدت زمان اندک مأموریت ایشان اجتنابناپذیر بوده و سیاستها و برنامههای این وزارتخانه بویژه در حوزه صنعت تجهیزات پزشکی با ایجاد ساختار مستقل و متمرکز دفتر صنایع تجهیزات پزشکی در زیرساخت آن وزارتخانه که حاکی از بینش و درایت شخص وزیر بر رفع بنیادی مشکلات حاکم بر این صنعت و حمایت از تولید داخل است، امری بسیار بزرگ و درخور شایسته است.
او درنامه ارسالی تأکید کرده است: با وجود مشکلات و دغدغههای موجود در جامعه صنعت کشور با توجه به شرایط فعلی و تحریمهای ظالمانه، حمایت و فرصتدهی به دولت خدوم سیزدهم و ذیل آن، وزارت صنعت، معدن و تجارت با توجه به ریلگذاریهای صورت گرفته، بسیار ضروری است.
انجمنهایی که حمایت کردند
بر این اساس 39 انجمن، تشکل، سندیکا و اتحادیه که در ادامه به اسامی آن پرداخته خواهد شد، حضور فاطمی امین در وزارت صمت را ضروری دانستند. نامههایی از سوی انجمن صنفی کارفرمایی تولیدکنندگان نوشتافزار کشور؛ انجمن صنفی صنایع بیسکوئیت، شیرینی و شکلات ایران؛ سندیکای تولیدکنندگان مواد دارویی، شیمیایی و بستهبندی دارویی؛ انجمن صنایع پلیمر ایران؛ انجمن صنفی تولیدکنندگان لوازم صوتی و تصویری؛ انجمن صنایع لوازم خانگی ایران؛ انجمن تولیدکنندگان اتانول ایران؛ سندیکای تولیدکنندگان خمیرمایه ایران؛ اتحادیه صنفی نساجی؛ اتحادیه صباغان و گلزنان تهران؛ انجمن تولیدکنندگان تراکتور، کمباین، ماشینها، ادوات و تجهیزات کشاورزی؛ انجمن صنفی کارفرمایی تولیدکنندگان و تأمین کنندگان تراکتور و کمباین؛ انجمن صنفی کارفرمایی تولیدکنندگان ماشینآلات راهسازی؛ انجمن پالایشگاههای روغنسازی ایران؛ اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان تجهیزات پزشکی؛ تشکلهای صنعت چاپ و مصرفکنندگان کاغذ استانهای کشور؛ اتحادیه تولید و صادرات نساجی و پوشاک ایران؛ انجمن صنایع همگن نساجی استان البرز؛ اتحادیه صنف چاپخانهداران تهران و فدراسیون واردات ایران (این فدراسیون شامل 19 مجموعه از جمله :انجمن واردکنندگان دارو، افزودنی و مواد بیولوژیک؛ انجمن واردکنندگان بذر اصلاح شده ایران؛ انجمن واردکنندگان فرآوردههای خام دامی؛ انجمن واردکنندگان موبایل، تبلت و لوازم جانبی؛ انجمن واردکنندگان کاغذ و مقوا و فرآوردههای سلولزی؛ انجمن واردکنندگان کالاهای خانگی و صوتی و تصویری ایران؛ اتحادیه بازرگانان تجهیزات پزشکی ایران؛ گروه واردکنندگان و نمایندگان شرکتهای خارجی؛ اتحادیه واردکنندگان دارو؛ اتحادیه واردکنندگان نهادههای دام و طیور ایران؛ انجمن واردکنندگان مواد غذایی و آشامیدنی؛ انجمن تولیدکنندگان و واردکنندگان ماشینآلات سنگین معدنی، ساختمانی و راهسازی؛ انجمن واردکنندگان لاستیک خودرو ایران؛ انجمن واردکنندگان فرآوردههای بهداشتی، آرایشی و عطریات ایران؛ انجمن واردکنندگان کالا و تجهیزات رایانهای؛ اتحادیه واردکنندگان مکملهای رژیمی، ویتامینی و غذایی؛ انجمن حبوبات؛ واردکنندگان مواد شیمیایی و واردکنندگان برنج) به محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی ارسال شده است و نگارندگان نامه امیدوار هستند که نمایندگان ملت به این نامهها و درخواستها توجه کنند و اجازه ندهند که این وزارتخانه تضعیف شود.
چرا در دانشگاه فحاشی میکنند؟
یادداشت
کمیل نقیپور
سردبیر
یکی از پدیدههایی که در وقایع اخیر برای اولین بار اتفاق افتاده است، فحاشی و استفاده از الفاظ بسیار رکیک توسط برخی از حاضرین در دانشگاههاست. تصاویر فحاشی این افراد به صورت گسترده در رسانهها و کانالهای ضدانقلاب منتشر میشود. این الفاظ آنقدر زننده است که برخی از رسانههای ضدانقلاب نیز حاضر به پخش کامل آن نیستند. اما چرا در اغتشاشات اخیر شاهد چنین پدیدهای بودیم، آن هم در دانشگاه که باید محل تضارب آرا و اندیشه باشد؟ برای پاسخ به این سؤال باید نقشی را که دشمن برای دانشگاهها در این آشوبها طراحی کرده بررسی کرد زیرا دانشگاه دقیقاً همان جایی است که دشمن از آن ضربه خورده است. عمده پیشرفتهایی که جمهوری اسلامی طی 43 سال گذشته داشته بر مبنای پیشرفت در حوزه دانش بوده که بستر اصلی آن دانشگاه بوده است. دانشگاه پدیدآورنده ایران هستهای بوده است. دانشگاه پدیدآورنده قدرت موشکی ایران بوده است. این دانشگاه بوده است که ایران را از ورود پزشکان هندی و بنگلادشی بینیاز کرد. این دانشگاه بوده است که جمهوری اسلامی را از واردات بیش از 90 درصد داروها بینیاز کرده است. دانشگاه بوده است که صنعت کشور را در زیر تحریمهای وحشیانه رشد و نمو داده است. این دانشگاه بوده است که تولید علم ایران را بالاتر از سطح جهانی برده است. دانشگاه، مادر شرکتهای دانشبنیانی است که بر لبه تکنولوژی تولید محصول میکنند. دانشگاه، پرورشدهنده احمدیروشنها و شهریاریها و فخریزادهها بوده است. دانشگاه، تیغ برنده جمهوری اسلامی در برابر تحریمها بوده است. دانشگاه در جمهوری اسلامی چنین جایگاه رفیع و حیاتی دارد. دشمن نیز دقیقاً برای ضربه به همین نهاد در کنار ضربه به نهادهای دیگر که در روند دشمنی آنها با جمهوری اسلامی اخلال ایجاد کرده است، برنامهریزی کرده است. بخشی از برنامهریزی دشمن، بهرهگیری از دانشجوی نخبه ایرانی است که در دانشگاههای ایران به درجههای بالای تخصص و نخبگی رسیده است. رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر با نخبگان در این باره فرمودند: «دشمن گاهی به عنوان یک چهره علمی جلو میآید. بنده خبر دارم؛ اینکه میگویم، اطلاع است، حدس و تحلیل نیست. خیلی از این مراکز علمی که دعوت میکنند استادها را، گاهی اوقات دانشجوها را، اعضایی که خودشان را در آن هیأت علمی نفوذ دادهاند، اعضای امنیتی سیآیای و موساد و مانند اینها را به عنوان چهره علمی؛ مینشینند و ارتباط برقرار میکنند. »
البته تلاش دشمن به اینجا ختم نمیشود. ایجاد اختلال در روند آموزش و پژوهش نیز یکی دیگر از شیوههای دشمن برای درجا زدن علمی جمهوری اسلامی است. در اغتشاشات اخیر تلاش گستردهای صورت گرفت که دانشگاهها برای مدت طولانی تعطیل شوند. کلیدواژههایی چون اعتصاب در دانشگاه و عدم حضور دانشجویان در سر کلاس در کنار تمسخر و آزار و اذیت دانشجویان و اساتیدی که در سر کلاس حاضر میشدند و ضریب دادن به این موضوع با پخش گسترده تصاویر و اخبار مرتبط در رسانههای ضدانقلاب در راستای همین گزاره قابل تحلیل است. کلاسهای دانشگاه نیز البته با توجه به جو ملتهب دانشگاهها در روزهای ابتدایی آغاز سال تحصیلی جدید تعطیل شد اما تصمیم دولت بازگشایی هر چه زودتر دانشگاه و بیاعتبار کردن ذهنیت «تعطیلی بلندمدت کلاسهای درس» بود و در نتیجه، از هفته دوم کلاسهای حضوری دانشگاه از سر گرفته شد.
هرچند پروژه تعطیلی دانشگاه به بهانه مرگ مهسا امینی و اغتشاشات به شکست انجامید اما با ترفند دیگری پیگیری شد؛ رادیکال کردن فضای دانشگاهها با فحاشیهای بسیار رکیک و همچنین ایجاد زد و خورد و درگیری به بهانههای مختلف. در چند روز گذشته شاهد هستیم به شکل بیسابقهای فحاشیهای زننده در تجمعات افرادی که خود را معترض میدانند گسترش پیدا کرده است. سردادن فحشهای رکیک توسط دختران و پسران دانشجو با هدف تحریک طرف مقابل و ایجاد آشوب و درگیری در دانشگاه تاکنون بینتیجه مانده است اما همچنان از سوی این افراد ادامه دارد. البته فحاشیهای گسترده دلیل دیگری دارد که میتوان آن را دلیل اصلی این پدیده غیرمعمول دانست و آن بیحیثیت کردن نهاد علم در ایران و دانشجوی ایرانی است. قرار است حیثیت دانشگاه از سوی پیادهنظام آگاه یا ناآگاه دشمن زیر سؤال رود چون دانشگاه یکی از وجوه حیثیت و آبروی جمهوری اسلامی است. اینکه رسانههای ضدانقلاب به صورت گسترده فحاشیهای رکیک صورت گرفته در محیط دانشگاه را منتشر و به نام دانشجویان فاکتور میکنند، بیشتر القاکننده این پیام است که باید فاتحه اعتبار دانشگاه در ایران را خواند و در راستای همین پروژه است که هتاکیها و فحاشیها از دانشگاه شریف که نماد دانشگاه نخبهپرور ایران است، شروع میشود. قسمت عمده افرادی که شعارهای هتاکانه در محیط دانشگاه سرمیدهند دانشجو هستند، اما این افراد هتاک چند درصد دانشگاه به حساب میآیند؟ مثلاً در دانشگاه شریفی که حدود 15 هزار دانشجو دارد بر اساس آنچه که در فیلمها منتشر شده است حدود 100 تا 200 نفر فحاشی انجام میدهند و بر اساس گفتههای دانشجویان بخشی از معترضان در زمان هتاکیها، صف خود را از جمعیت هتاک جدا میکنند. اما رسانههای ضدانقلاب چه تصویری را القا میکنند؟ تصویر هتاکی و فحاشی «دانشجویان» دانشگاه شریف یا علامه یا تهران ، این گزاره را به مخاطب القا میکنند که جمعیت قابل توجهی از دانشجویان یا اکثریت آنان چنین شعاری را سر میدهند تا نشان دهند دانشجو و نهاد دانشگاه در جمهوری اسلامی به چنین ابتذالی رسیده است. قدرت القای این پیام چنان بالاست که گزاره « هتاکی و فحاشی مخالفان جمهوری اسلامی » را ذیل گزاره اول یعنی «ابتذال دانشجو و دانشگاه در ایران» قرار میدهد.
به بیان دیگر معدود دانشجویان هتاک مهره رسانههای ضدانقلاب برای نمایش دادن ابتذال دانش و دانشجو در ایران هستند و با بددهانی و فحاشی خود، دانسته یا ندانسته بیاعتباری و ابتذال خود (= دانشجوی ایرانی) را نشان میدهند. بیحیثیت کردن نهاد علم و دانشجو در ایران هدف بزرگ و مهمی برای دشمن است شاید بزرگتر از تعطیلی کلاسهای درس و اختلال در فرایند آموزش، بیحیثیت کردن نهاد علم و دانشجو برای آنها مهم است زیرا ضربه دشمن از نهاد علم در ایران و دانشجوی ایرانی، بزرگ و مهم بوده است.
سردبیر
یکی از پدیدههایی که در وقایع اخیر برای اولین بار اتفاق افتاده است، فحاشی و استفاده از الفاظ بسیار رکیک توسط برخی از حاضرین در دانشگاههاست. تصاویر فحاشی این افراد به صورت گسترده در رسانهها و کانالهای ضدانقلاب منتشر میشود. این الفاظ آنقدر زننده است که برخی از رسانههای ضدانقلاب نیز حاضر به پخش کامل آن نیستند. اما چرا در اغتشاشات اخیر شاهد چنین پدیدهای بودیم، آن هم در دانشگاه که باید محل تضارب آرا و اندیشه باشد؟ برای پاسخ به این سؤال باید نقشی را که دشمن برای دانشگاهها در این آشوبها طراحی کرده بررسی کرد زیرا دانشگاه دقیقاً همان جایی است که دشمن از آن ضربه خورده است. عمده پیشرفتهایی که جمهوری اسلامی طی 43 سال گذشته داشته بر مبنای پیشرفت در حوزه دانش بوده که بستر اصلی آن دانشگاه بوده است. دانشگاه پدیدآورنده ایران هستهای بوده است. دانشگاه پدیدآورنده قدرت موشکی ایران بوده است. این دانشگاه بوده است که ایران را از ورود پزشکان هندی و بنگلادشی بینیاز کرد. این دانشگاه بوده است که جمهوری اسلامی را از واردات بیش از 90 درصد داروها بینیاز کرده است. دانشگاه بوده است که صنعت کشور را در زیر تحریمهای وحشیانه رشد و نمو داده است. این دانشگاه بوده است که تولید علم ایران را بالاتر از سطح جهانی برده است. دانشگاه، مادر شرکتهای دانشبنیانی است که بر لبه تکنولوژی تولید محصول میکنند. دانشگاه، پرورشدهنده احمدیروشنها و شهریاریها و فخریزادهها بوده است. دانشگاه، تیغ برنده جمهوری اسلامی در برابر تحریمها بوده است. دانشگاه در جمهوری اسلامی چنین جایگاه رفیع و حیاتی دارد. دشمن نیز دقیقاً برای ضربه به همین نهاد در کنار ضربه به نهادهای دیگر که در روند دشمنی آنها با جمهوری اسلامی اخلال ایجاد کرده است، برنامهریزی کرده است. بخشی از برنامهریزی دشمن، بهرهگیری از دانشجوی نخبه ایرانی است که در دانشگاههای ایران به درجههای بالای تخصص و نخبگی رسیده است. رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر با نخبگان در این باره فرمودند: «دشمن گاهی به عنوان یک چهره علمی جلو میآید. بنده خبر دارم؛ اینکه میگویم، اطلاع است، حدس و تحلیل نیست. خیلی از این مراکز علمی که دعوت میکنند استادها را، گاهی اوقات دانشجوها را، اعضایی که خودشان را در آن هیأت علمی نفوذ دادهاند، اعضای امنیتی سیآیای و موساد و مانند اینها را به عنوان چهره علمی؛ مینشینند و ارتباط برقرار میکنند. »
البته تلاش دشمن به اینجا ختم نمیشود. ایجاد اختلال در روند آموزش و پژوهش نیز یکی دیگر از شیوههای دشمن برای درجا زدن علمی جمهوری اسلامی است. در اغتشاشات اخیر تلاش گستردهای صورت گرفت که دانشگاهها برای مدت طولانی تعطیل شوند. کلیدواژههایی چون اعتصاب در دانشگاه و عدم حضور دانشجویان در سر کلاس در کنار تمسخر و آزار و اذیت دانشجویان و اساتیدی که در سر کلاس حاضر میشدند و ضریب دادن به این موضوع با پخش گسترده تصاویر و اخبار مرتبط در رسانههای ضدانقلاب در راستای همین گزاره قابل تحلیل است. کلاسهای دانشگاه نیز البته با توجه به جو ملتهب دانشگاهها در روزهای ابتدایی آغاز سال تحصیلی جدید تعطیل شد اما تصمیم دولت بازگشایی هر چه زودتر دانشگاه و بیاعتبار کردن ذهنیت «تعطیلی بلندمدت کلاسهای درس» بود و در نتیجه، از هفته دوم کلاسهای حضوری دانشگاه از سر گرفته شد.
هرچند پروژه تعطیلی دانشگاه به بهانه مرگ مهسا امینی و اغتشاشات به شکست انجامید اما با ترفند دیگری پیگیری شد؛ رادیکال کردن فضای دانشگاهها با فحاشیهای بسیار رکیک و همچنین ایجاد زد و خورد و درگیری به بهانههای مختلف. در چند روز گذشته شاهد هستیم به شکل بیسابقهای فحاشیهای زننده در تجمعات افرادی که خود را معترض میدانند گسترش پیدا کرده است. سردادن فحشهای رکیک توسط دختران و پسران دانشجو با هدف تحریک طرف مقابل و ایجاد آشوب و درگیری در دانشگاه تاکنون بینتیجه مانده است اما همچنان از سوی این افراد ادامه دارد. البته فحاشیهای گسترده دلیل دیگری دارد که میتوان آن را دلیل اصلی این پدیده غیرمعمول دانست و آن بیحیثیت کردن نهاد علم در ایران و دانشجوی ایرانی است. قرار است حیثیت دانشگاه از سوی پیادهنظام آگاه یا ناآگاه دشمن زیر سؤال رود چون دانشگاه یکی از وجوه حیثیت و آبروی جمهوری اسلامی است. اینکه رسانههای ضدانقلاب به صورت گسترده فحاشیهای رکیک صورت گرفته در محیط دانشگاه را منتشر و به نام دانشجویان فاکتور میکنند، بیشتر القاکننده این پیام است که باید فاتحه اعتبار دانشگاه در ایران را خواند و در راستای همین پروژه است که هتاکیها و فحاشیها از دانشگاه شریف که نماد دانشگاه نخبهپرور ایران است، شروع میشود. قسمت عمده افرادی که شعارهای هتاکانه در محیط دانشگاه سرمیدهند دانشجو هستند، اما این افراد هتاک چند درصد دانشگاه به حساب میآیند؟ مثلاً در دانشگاه شریفی که حدود 15 هزار دانشجو دارد بر اساس آنچه که در فیلمها منتشر شده است حدود 100 تا 200 نفر فحاشی انجام میدهند و بر اساس گفتههای دانشجویان بخشی از معترضان در زمان هتاکیها، صف خود را از جمعیت هتاک جدا میکنند. اما رسانههای ضدانقلاب چه تصویری را القا میکنند؟ تصویر هتاکی و فحاشی «دانشجویان» دانشگاه شریف یا علامه یا تهران ، این گزاره را به مخاطب القا میکنند که جمعیت قابل توجهی از دانشجویان یا اکثریت آنان چنین شعاری را سر میدهند تا نشان دهند دانشجو و نهاد دانشگاه در جمهوری اسلامی به چنین ابتذالی رسیده است. قدرت القای این پیام چنان بالاست که گزاره « هتاکی و فحاشی مخالفان جمهوری اسلامی » را ذیل گزاره اول یعنی «ابتذال دانشجو و دانشگاه در ایران» قرار میدهد.
به بیان دیگر معدود دانشجویان هتاک مهره رسانههای ضدانقلاب برای نمایش دادن ابتذال دانش و دانشجو در ایران هستند و با بددهانی و فحاشی خود، دانسته یا ندانسته بیاعتباری و ابتذال خود (= دانشجوی ایرانی) را نشان میدهند. بیحیثیت کردن نهاد علم و دانشجو در ایران هدف بزرگ و مهمی برای دشمن است شاید بزرگتر از تعطیلی کلاسهای درس و اختلال در فرایند آموزش، بیحیثیت کردن نهاد علم و دانشجو برای آنها مهم است زیرا ضربه دشمن از نهاد علم در ایران و دانشجوی ایرانی، بزرگ و مهم بوده است.
گزارشی ازجزئیات مبادلات خارجی کشور در هفت ماهه سال جاری
تجارت غیرنفتی 60 میلیارد دلاری شد
ارزش تجارت خارجی کشور در هفت ماهه امسال ۱۰ درصد افزایش یافت
گروه اقتصادی / آمارهای تجارت خارجی ایران در هفت ماه سال جاری حاکی از نزدیک شدن به اهداف تعیین شده است. درسال گذشته مجموع ارزش تجارت خارجی ایران از 101 میلیارد دلار گذشت که نیمی از آن به صادرات غیرنفتی اختصاص داشت. حال در هفتمین ماه سال جاری ارزش تجارت خارجی از 60 میلیارد دلار عبور کرده و پیشبینی میشود تا پایان سال رکورد تاریخی سال گذشته شکسته شود.
براساس تازهترین گزارش گمرک ایران، مبادلات تجاری کشور در هفت ماه سال جاری ۸۱ میلیون و ۳۰ هزار تن کالا و به ارزش ۶۰ میلیارد و ۱۳۳ میلیون دلار است که ۱۰ درصد افزایش نشان میدهد. این میزان تجارت خارجی، در هفت ماه امسال به لحاظ ارزشی نسبت به مدت مشابه سال قبل حدود ۱۰ درصد افزایش و از نظر وزن ۱۷.۶ درصد کاهش داشته است.
این درحالی است که در مدت مشابه سال گذشته ارزش تجارت غیرنفتی کشور معادل 54 میلیارد و 666 میلیون دلار بوده است. همچنین ارزش تجارت غیرنفتی کشور در هفت ماه سال 1399 حدود 39 میلیارد دلار گزارش شده است. بدین ترتیب از ابتدای سال جاری تا پایان مهرماه ارزش تجارت غیرنفتی کشور حدود 6 میلیارد دلار بیشتر شده است.
صادرات از 28 میلیارد دلار گذشت
براساس این گزارش، در این مدت ۶۱ میلیون و ۲۸۳ هزاران کالا به ارزش ۲۸ میلیارد و ۴۰۶ میلیون دلار صادر شده است که به لحاظ ارزش ۵.۶ درصد افزایش و از نظر وزن۱۸.۲ درصد کاهش نشان میدهد. اطلاعات نشان میدهد، در هفت ماه سال 1399 ارزش صادرات غیرنفتی کشور 18 میلیارد و 376 میلیون دلار و در هفت ماه سال گذشته 26 میلیارد و 899 میلیون دلار بوده است که عملکرد سال جاری رکورد جدیدی را در این بخش ثبت کرده است.
واردات 31 میلیارد دلار
همچنین در هفت ماه سال جاری، ۱۹ میلیون و ۷۴۷ هزار تن کالا به ارزش ۳۱ میلیارد و ۷۲۷ میلیون دلار وارد شده که از نظر وزنی و ارزشی به ترتیب ۱۵.۷ درصد کاهش و ۱۴.۴ درصد افزایش داشته است. گفتنی است ارزش واردات در هفت ماه سال گذشته 27 میلیارد و 733 میلیون دلار بوده است. در سال جاری افزایش قیمت جهانی اقلام وارداتی بخصوص نهادههای کشاورزی یکی از دلایل رشد ارزش واردات است.
ترکیب کالاهای صادراتی
درخصوص اقلام عمده صادراتی به لحاظ ارزشی پروپان مایع شده، متانول، بوتان مایع شده، پلیاتیلن گرید فیلم، قیر نفت، گاز طبیعی مایع شده، اوره، سایر اوره، شمش از آهن و فولاد غیر ممزوج و سایر روغنهای سبک و فرآوردهها بجز بنزین ۱۰ قلم اول کالاهای صادراتی بودند که ۳۷/۹ درصد از وزن و ۴۱/۹ درصد از ارزش کل صادرات کشور در این مدت را به خود اختصاص دادند.
5 مقصد اصلی صادرات ایران
در هفت ماه سال جاری، پنج کشور عمده مقصد صادرات کالاهای ایرانی کشورهای چین، عراق، امارات متحده عربی، ترکیه و هند بوده است که به ترتیب ۹ میلیارد و ۱۸۱ میلیون دلار، ۴ میلیارد و ۲۹ میلیون دلار، ۳ میلیارد و ۴۷۶ میلیون دلار، ۳ میلیارد و ۸۱ میلیون دلار و یک میلیارد و ۹۸ میلیون دلار به ۵ کشور فوقالذکر اختصاص داشت.۷۰٫۳ درصد از وزن و ۷۳/۴ درصد از ارزش کل کالاهای صادراتی به پنج کشور فوق صادر شده است.
مهمترین کالاهای وارداتی
اقلام عمده کالاهای وارداتی در این مدت شامل ذرت دامی، برنج، گندم، دانه سویا، گوشی تلفن همراه، روغن دانه آفتابگردان و گلرنگ، تراکتورهای جادهای، سایر تلفنهای هوشمند و شکرِ تصفیه نشده بوده است.
مقاصد اصلی واردات کالا
براساس اطلاعات ارائه شده ازسوی گمرک ایران پنج کشور عمده مبدأ کالاهای وارداتی به ایران شامل کشورهای امارات متحده عربی، چین، ترکیه، هند و آلمان بوده است.در این مدت ۹ میلیارد و ۴۳۵ میلیون دلار کالا از امارات متحده عربی، هشت میلیارد و ۲۸۴ میلیون دلار از چین، سه میلیارد و ۲۱۸ میلیون دلار از ترکیه، یک میلیارد و ۶۹۵ میلیون دلار از هند و ۹۹۱ میلیون دلار از آلمان وارد کشور شد و ۶۲٫۳ درصد از وزن و ۷۴/۴ درصد از ارزش کل واردات از پنج کشور فوق وارد کشور شد.
براساس تازهترین گزارش گمرک ایران، مبادلات تجاری کشور در هفت ماه سال جاری ۸۱ میلیون و ۳۰ هزار تن کالا و به ارزش ۶۰ میلیارد و ۱۳۳ میلیون دلار است که ۱۰ درصد افزایش نشان میدهد. این میزان تجارت خارجی، در هفت ماه امسال به لحاظ ارزشی نسبت به مدت مشابه سال قبل حدود ۱۰ درصد افزایش و از نظر وزن ۱۷.۶ درصد کاهش داشته است.
این درحالی است که در مدت مشابه سال گذشته ارزش تجارت غیرنفتی کشور معادل 54 میلیارد و 666 میلیون دلار بوده است. همچنین ارزش تجارت غیرنفتی کشور در هفت ماه سال 1399 حدود 39 میلیارد دلار گزارش شده است. بدین ترتیب از ابتدای سال جاری تا پایان مهرماه ارزش تجارت غیرنفتی کشور حدود 6 میلیارد دلار بیشتر شده است.
صادرات از 28 میلیارد دلار گذشت
براساس این گزارش، در این مدت ۶۱ میلیون و ۲۸۳ هزاران کالا به ارزش ۲۸ میلیارد و ۴۰۶ میلیون دلار صادر شده است که به لحاظ ارزش ۵.۶ درصد افزایش و از نظر وزن۱۸.۲ درصد کاهش نشان میدهد. اطلاعات نشان میدهد، در هفت ماه سال 1399 ارزش صادرات غیرنفتی کشور 18 میلیارد و 376 میلیون دلار و در هفت ماه سال گذشته 26 میلیارد و 899 میلیون دلار بوده است که عملکرد سال جاری رکورد جدیدی را در این بخش ثبت کرده است.
واردات 31 میلیارد دلار
همچنین در هفت ماه سال جاری، ۱۹ میلیون و ۷۴۷ هزار تن کالا به ارزش ۳۱ میلیارد و ۷۲۷ میلیون دلار وارد شده که از نظر وزنی و ارزشی به ترتیب ۱۵.۷ درصد کاهش و ۱۴.۴ درصد افزایش داشته است. گفتنی است ارزش واردات در هفت ماه سال گذشته 27 میلیارد و 733 میلیون دلار بوده است. در سال جاری افزایش قیمت جهانی اقلام وارداتی بخصوص نهادههای کشاورزی یکی از دلایل رشد ارزش واردات است.
ترکیب کالاهای صادراتی
درخصوص اقلام عمده صادراتی به لحاظ ارزشی پروپان مایع شده، متانول، بوتان مایع شده، پلیاتیلن گرید فیلم، قیر نفت، گاز طبیعی مایع شده، اوره، سایر اوره، شمش از آهن و فولاد غیر ممزوج و سایر روغنهای سبک و فرآوردهها بجز بنزین ۱۰ قلم اول کالاهای صادراتی بودند که ۳۷/۹ درصد از وزن و ۴۱/۹ درصد از ارزش کل صادرات کشور در این مدت را به خود اختصاص دادند.
5 مقصد اصلی صادرات ایران
در هفت ماه سال جاری، پنج کشور عمده مقصد صادرات کالاهای ایرانی کشورهای چین، عراق، امارات متحده عربی، ترکیه و هند بوده است که به ترتیب ۹ میلیارد و ۱۸۱ میلیون دلار، ۴ میلیارد و ۲۹ میلیون دلار، ۳ میلیارد و ۴۷۶ میلیون دلار، ۳ میلیارد و ۸۱ میلیون دلار و یک میلیارد و ۹۸ میلیون دلار به ۵ کشور فوقالذکر اختصاص داشت.۷۰٫۳ درصد از وزن و ۷۳/۴ درصد از ارزش کل کالاهای صادراتی به پنج کشور فوق صادر شده است.
مهمترین کالاهای وارداتی
اقلام عمده کالاهای وارداتی در این مدت شامل ذرت دامی، برنج، گندم، دانه سویا، گوشی تلفن همراه، روغن دانه آفتابگردان و گلرنگ، تراکتورهای جادهای، سایر تلفنهای هوشمند و شکرِ تصفیه نشده بوده است.
مقاصد اصلی واردات کالا
براساس اطلاعات ارائه شده ازسوی گمرک ایران پنج کشور عمده مبدأ کالاهای وارداتی به ایران شامل کشورهای امارات متحده عربی، چین، ترکیه، هند و آلمان بوده است.در این مدت ۹ میلیارد و ۴۳۵ میلیون دلار کالا از امارات متحده عربی، هشت میلیارد و ۲۸۴ میلیون دلار از چین، سه میلیارد و ۲۱۸ میلیون دلار از ترکیه، یک میلیارد و ۶۹۵ میلیون دلار از هند و ۹۹۱ میلیون دلار از آلمان وارد کشور شد و ۶۲٫۳ درصد از وزن و ۷۴/۴ درصد از ارزش کل واردات از پنج کشور فوق وارد کشور شد.
ارزیابی وقایعنگاری رسانهها از اعتراضات اخیر در گفتوگو با دکتر عماد افروغ
رویارویی روایتها
مهسا رمضانی
خبرنگار
هیچ گاه اینقدر پررنگ «رسانه» و «سیاست» دست به دست هم نداده بودند تا برساختی از واقعیت بسازند. این درهمتنیدگی این روزها چنان اوج گرفته که «جنگ روایتها» را پیش کشیده است. اینکه در عصر رسانهها، چقدر سیاستها در پس روایتها پنهان میشوند موضوع بحث ما با دکتر عماد افروغ جامعهشناس و استاد دانشگاه شد. او که از اعضای کارگروه رصد فرهنگی کشور است و به تبع، رسانهها را هم در رصد خود دارد ارزیابی و البته نقد قابل تأملی از عملکرد برخی رسانهها در وقایع اخیر دارد که در ادامه میخوانید.
***
جناب دکتر افروغ، این روزها از «جنگ روایتها» بسیار میشنویم. روایتگری رسانهها از وقایع، چطور میتواند افکار عمومی را جهتدهی کند؟
واقعیت این است که فضاهای مجازی، حتی اگر در خدمت انعکاس واقعیتهای جامعه هم باشند، تاحدی واقعیتها را میسازند و به هر حال «مجاز» هستند. بنابراین، افراد نباید تنها به رسانهها بسنده کرده و در این مسیر باید از رسانههای بدیل همچون کتاب، روزنامه، ارتباطات فیمابین، بویژه تفکر و بینش هم استفاده کنند تا بتوانند القائات رسانهها را خنثی کنند.
در وقایع اخیر به وضوح دو جبهه رسانهای شکل گرفت. عملکرد رسانههای خارجی فارسیزبان را در جنگ روایتها چگونه میبینید؟
وقتی رسانهها تا این اندازه اهمیت و بُرد دارند میتوانند تا حدودی به مخاطبان خود خط و ربط دهند. در این تقابل رسانهای ما باید بسته به اینکه چه مسئولیتی را دنبال میکنیم، بیتفاوت نباشیم. در وقایع اخیر، چه مستقیم و چه غیرمستقیم، رسانهای از خارج از کشور عمدتاً به برخی از مخاطبان ما خط و ربط میداد که خود از رژیمی به نام عربستان سعودی، با آن سابقه جنایت در یمن، خط فکری و کمک مالی دریافت میکرد که مهد تفکر داعشی و وهابیت و نفی دموکراسی و آزادی است. البته بخشی از ماجرا به ضعفهای ما برمیگردد. رسانههای ما، آنچنان که باید دقیق و بموقع عمل نکردند بنابراین رسانههای بیگانه قدرت مانور پیدا کردند. انتظار میرفت رسانه ملی در جریانهای اخیر کارآمدتر ظاهر شود.
به نظر کارشناسان رسانه، اگر از زمان طلایی انتشار یک خبر بگذرد «موضوع» به «بحران» بدل میشود. آیا در حوادث اخیر رسانههای ما توانستند زمان طلایی اطلاعرسانی را دریابند؟
در خصوص مسئولیت اجتماعی رسانهها دو رویکرد «بازتابدهندگی» و «شکلدهندگی» وجود دارد. مادامی میتوان از یک رسانه موفق و کارآمد سخن گفت که بتوانیم بین این دو رویکرد، دیالکتیکی برقرارکنیم و تنها در این صورت است که میتوانیم باوجود مفروضات پیشینی تاحدی واقعیت را بازتاب دهیم. بهعنوان مثال رسانه ملی ما در وقایع اخیر بموقع وارد عمل نمیشود و اطلاعرسانی دقیق نمیکند. ما نباید اسم «اعتراضِ» تاحدودی طبیعی را ا«غتشاش» بگذاریم، ضمن اینکه به هر حال نمیشود ردپای اغتشاشگران و محرکان بیرونی را هم نادیده گرفت.
چرا معتقدید در وقایع اخیر عملکرد رسانهای مطلوب نداشتهایم؟
این یک پرسش جدی است و باید پرسید که این خودسانسوریها از کجا آمده است، چرا باید خودسانسوریهایی که بعضاً بوی قطبیشدگی تصنعی، کاذب، خطی و جناحی میدهد، بر یک رسانه همچون رسانه ملی حاکم باشد. چرا نباید بموقع اطلاعرسانی کنیم. این جنس از اطلاعرسانی باعث میشود تا افراد جذب رسانههای بیگانه شوند. رسانههایی که نیت دیگری دارند و اساساً بهدنبال بازتاب واقعیات نیستند و میکوشند تا واقعیتها را شکل بدهند و در دیالوگ بین «بازتابدهندگی» و «شکلدهندگی» بیشتر به شکلدهندگی میاندیشند. در حالی که رسانههای ما باید بیشتر بر «بازتابدهندگی» تمرکز کنند.
آیا مطبوعات بدرستی در مقام بازتابدهندگی و شکلدهندگی ظاهر شدند؟
در جریانهای اخیر، مطبوعات تاحدودی ادای وظیفه کردند و در این بین برخی به «بازتابدهندگی» و برخی بر «شکلدهندگی» تمرکز کردند. اما معتقدم رسانه ملی در مقایسه با دیگر رسانههای داخلی عقب ماند و نمیتوان نمره خوبی به این رسانه داد.
برخی از تحلیلگران، عقبماندن رسانهها از مسائل را به «سیاستزدگی» آنها ربط میدهند. آیا چنین تحلیلی درست است؟
ما باید فضای مطلوبی را برای آزادی مطبوعات و رسانهها رقم بزنیم و «خط قرمزهایی» که هیچ نسبتی با قانون اساسی ندارد را کنار بگذاریم. فصل سوم قانون اساسی مربوط به حقوق ملت و آزادیهای اساسی شهروندان است و متناسب با آن باید حقوق شهروندی را فهم کنیم؛ اما متأسفانه کاتولیکتر از پاپ شدهایم. این در حالی است که در فضای انقلاب اسلامی تنفس میکنیم و یکی از شعارهای اساسی آن در کنار شعار عدالتخواهی و استقلال، «آزادی» است. بیتردید، یکی از اهداف انقلاب اسلامی بسط آزادی بیان و اصطلاحاً آزادی پس از بیان بوده است. اما پرسش اصلی اینجاست که چرا ما در حد مطلوب از این آزادی برخوردار نیستیم. ما در این زمینه قانون داریم اگر قانون نداشتیم، میتوانستیم از آن بهعنوان یک آرزوی تاریخی یاد کنیم. ما انقلابی را برای رسیدن به «آزادی» پشت سرگذاشتهایم و کوشیدهایم تا از دل این انقلاب اسلامی یک قانون اساسی مترقی بیرون آید و فصولی همچون فصل سوم و اصل 27 قانون اساسی در آن گنجانیده شود. اما چرا اعمال سلیقه میشود؟ چرا اجازه نمیدهند، مطالبات شهروندی به یک خودآگاهی تبدیل شود و این خودآگاهی از طریق مجاری قانونی ظهور پیدا کند؟
«سیاستزدگی» نکته قابل تأملی است که طرح کردید. واقعیت این است که وقتی فضای کشور به شدت سیاستزده و امنیتزده میشود، نتیجهای جز انسداد رسانهای در پی نخواهد داشت، اما انسداد رسانهای تنها یکی از دلالتهای نکتهای است که طرح کردید و دلالتهای سوء زیادی دارد، یک سوی دیگر سیاستزدگی «سیاستزدایی» است. در کل اقتضای سیاستزدگی مفرط و نتیجه طبیعی سیاستزدایانه آن، تلاش در جهت نشر لذتگراییهای روزانه و تقلیل سلایق مخاطبان محصولات فرهنگی است. غافل از اینکه نفس همین دور کردن جامعه از سیاست عملاً به واکنشهای سیاسی میانجامد. هرچند در کوتاه مدت در این واکنشهای سیاسی کماکان بوی لذتگرایی به مشام میرسد اما عطف به واقعیات تاریخی ایران در نهایت امتزاج واکنشهای طبیعی سیاسی با لذتگرایی از هم پاشیده و مسیر واقعی و رشد یافته خود را مییابد. در اعتراضات اخیر تاحدودی بوی لذتگرایی مزبور به مشام میرسد و این لذتگرایی ممزوج با سیاسیشدن، نتیجه همان سیاستزدایی و سیاستهای فرهنگی متناظر است. البته سیاستزدایی اثر کوتاهمدت سیاستزدگی است و در بلندمدت تغییر چهره داده و اتفاقاً به یک مطالبه سیاسی پرشور تبدیل خواهد شد.
این واکنش در مقابل رژیم پهلوی هم از آنجا که مانع توسعه سیاسی شده بود، اتفاق افتاد و منجر به یک مطالبه پرشور از طرف مردم شد اما آن زمان این مطالبه سیاسی، بوی انقلاب، بوی بازگشت به خویشتن خویش و ارزشها میداد. اگر ما همان روال را به شکل و در قالب دیگری دنبال کنیم و با سیاستزدگی مردم را نسبت به سیاست بیتفاوت کرده و سرگرم یکسری لذایذ روزانه کنیم، در کوتاه مدت سلایق و ذائقه مردم عوض میشود و وقتی که مردم میخواهند واکنشی طبیعی را نسبت به این سیاستزدگی نشان دهند، تاحدودی این واکنش رنگ و بوی لذتگرایی به خود میگیرد.
اما در درازمدت جامعه ایران نشان داده که اهل حقیقت و فرهنگ است. همین مطالبه سیاسی پرشور در نهایت مسیر خود را باز میکند و به یک حقیقتطلبی واقعی تبدیل میشود.
«خط قرمز» عبارتی آشنا برای اهالی رسانه است و برخلاف باور عامه، حتی رسانههای غربی هم ملزم به رعایت این خطوط قرمز هستند...
سالها پیش مقالهای نوشتم با عنوان «فضای مطلوب آزادی مطبوعات در ایران» در آنجا به نظریههای آزادی مطبوعات اشاره کردم، که در میان آنها سه نظریه غالب بود؛ 1. تمامیتخواهی که مربوط به کشورهای سوسیالیستی آن زمان بود، 2. آزادیگرایی یا آزادیخواهی و 3. مسئولیت اجتماعی. جالب است بدانید که در امریکا «نظریه مسئولیت اجتماعی» حاکم است نه «نظریه آزادیگرایی». در امریکا این نگاه وجود دارد که ما یک حقوق اجتماعی هم داریم و اینگونه نیست که مطبوعات آزاد باشند که هر چیزی بنویسند و چون مطمئن نیستیم که مطبوعات ما مسئولیت خودشان را در قبال حقوق اجتماعی رعایت کنند باید خط قرمزها و نهادهایی را برای مطبوعات تعبیه کنیم. میخواهم بگویم، در مهد به اصطلاح دموکراسی و آزادیخواهی هم خط قرمز وجود دارد و از آن تحت عنوان «نظریه مسئولیت اجتماعی» یاد میشود ما هم طبیعتاً ملاحظات اجتماعی، فرهنگی و ساختاری خودمان را داریم و باید به این ملاحظات توجه کنیم.
مدام گفته میشود غرب مهد تکثر و دولت- ملت است. اگر مهد تکثر و دولت- ملت بود چرا سکولاریسم را پذیرفت؟ سکولاریسم، در واقع، ممانعت از ورود دین، اخلاق و باورهای دینی و در نتیجه گروههای دینی و اخلاقی به عرصه عمومی و سیاسی است و طی آن، عملاً از برخی گروههای اجتماعی و فرهنگی سلب آزادی میشود. در کتاب «قدرت، نگرشی رادیکال» اثر استیون لوکس که پیشتر ترجمه کردم، آمده است که در غرب از چیزی به نام «اغوا» و «فریب» استفاده میشود و ما دموکراسی به معنای متعارف آن یعنی حکومت مردم به وسیله مردم و برای مردم نداریم. نوعی دموکراسی نمایندگی یا منتخب وجود دارد که در آن عدهای از طرف خود به جای دیگران تصمیم میگیرند. در آنجا دموکراسی وکالتی نداریم و دموکراسی نمایندگی داریم که خود تبدیل به یک الیگارشی شده است و عدهای به جای بقیه حکومت میکنند و اسم آن را حکومت مردم برای مردم و به وسیله مردم گذاشتهاند. نمیخواهم نافی دموکراسی غربی شوم. حرف من این است که چرا تا این اندازه غربگرا هستیم و از واقعیتهایی که در خود غرب هست چشم میپوشیم.
خبرنگار
هیچ گاه اینقدر پررنگ «رسانه» و «سیاست» دست به دست هم نداده بودند تا برساختی از واقعیت بسازند. این درهمتنیدگی این روزها چنان اوج گرفته که «جنگ روایتها» را پیش کشیده است. اینکه در عصر رسانهها، چقدر سیاستها در پس روایتها پنهان میشوند موضوع بحث ما با دکتر عماد افروغ جامعهشناس و استاد دانشگاه شد. او که از اعضای کارگروه رصد فرهنگی کشور است و به تبع، رسانهها را هم در رصد خود دارد ارزیابی و البته نقد قابل تأملی از عملکرد برخی رسانهها در وقایع اخیر دارد که در ادامه میخوانید.
***
جناب دکتر افروغ، این روزها از «جنگ روایتها» بسیار میشنویم. روایتگری رسانهها از وقایع، چطور میتواند افکار عمومی را جهتدهی کند؟
واقعیت این است که فضاهای مجازی، حتی اگر در خدمت انعکاس واقعیتهای جامعه هم باشند، تاحدی واقعیتها را میسازند و به هر حال «مجاز» هستند. بنابراین، افراد نباید تنها به رسانهها بسنده کرده و در این مسیر باید از رسانههای بدیل همچون کتاب، روزنامه، ارتباطات فیمابین، بویژه تفکر و بینش هم استفاده کنند تا بتوانند القائات رسانهها را خنثی کنند.
در وقایع اخیر به وضوح دو جبهه رسانهای شکل گرفت. عملکرد رسانههای خارجی فارسیزبان را در جنگ روایتها چگونه میبینید؟
وقتی رسانهها تا این اندازه اهمیت و بُرد دارند میتوانند تا حدودی به مخاطبان خود خط و ربط دهند. در این تقابل رسانهای ما باید بسته به اینکه چه مسئولیتی را دنبال میکنیم، بیتفاوت نباشیم. در وقایع اخیر، چه مستقیم و چه غیرمستقیم، رسانهای از خارج از کشور عمدتاً به برخی از مخاطبان ما خط و ربط میداد که خود از رژیمی به نام عربستان سعودی، با آن سابقه جنایت در یمن، خط فکری و کمک مالی دریافت میکرد که مهد تفکر داعشی و وهابیت و نفی دموکراسی و آزادی است. البته بخشی از ماجرا به ضعفهای ما برمیگردد. رسانههای ما، آنچنان که باید دقیق و بموقع عمل نکردند بنابراین رسانههای بیگانه قدرت مانور پیدا کردند. انتظار میرفت رسانه ملی در جریانهای اخیر کارآمدتر ظاهر شود.
به نظر کارشناسان رسانه، اگر از زمان طلایی انتشار یک خبر بگذرد «موضوع» به «بحران» بدل میشود. آیا در حوادث اخیر رسانههای ما توانستند زمان طلایی اطلاعرسانی را دریابند؟
در خصوص مسئولیت اجتماعی رسانهها دو رویکرد «بازتابدهندگی» و «شکلدهندگی» وجود دارد. مادامی میتوان از یک رسانه موفق و کارآمد سخن گفت که بتوانیم بین این دو رویکرد، دیالکتیکی برقرارکنیم و تنها در این صورت است که میتوانیم باوجود مفروضات پیشینی تاحدی واقعیت را بازتاب دهیم. بهعنوان مثال رسانه ملی ما در وقایع اخیر بموقع وارد عمل نمیشود و اطلاعرسانی دقیق نمیکند. ما نباید اسم «اعتراضِ» تاحدودی طبیعی را ا«غتشاش» بگذاریم، ضمن اینکه به هر حال نمیشود ردپای اغتشاشگران و محرکان بیرونی را هم نادیده گرفت.
چرا معتقدید در وقایع اخیر عملکرد رسانهای مطلوب نداشتهایم؟
این یک پرسش جدی است و باید پرسید که این خودسانسوریها از کجا آمده است، چرا باید خودسانسوریهایی که بعضاً بوی قطبیشدگی تصنعی، کاذب، خطی و جناحی میدهد، بر یک رسانه همچون رسانه ملی حاکم باشد. چرا نباید بموقع اطلاعرسانی کنیم. این جنس از اطلاعرسانی باعث میشود تا افراد جذب رسانههای بیگانه شوند. رسانههایی که نیت دیگری دارند و اساساً بهدنبال بازتاب واقعیات نیستند و میکوشند تا واقعیتها را شکل بدهند و در دیالوگ بین «بازتابدهندگی» و «شکلدهندگی» بیشتر به شکلدهندگی میاندیشند. در حالی که رسانههای ما باید بیشتر بر «بازتابدهندگی» تمرکز کنند.
آیا مطبوعات بدرستی در مقام بازتابدهندگی و شکلدهندگی ظاهر شدند؟
در جریانهای اخیر، مطبوعات تاحدودی ادای وظیفه کردند و در این بین برخی به «بازتابدهندگی» و برخی بر «شکلدهندگی» تمرکز کردند. اما معتقدم رسانه ملی در مقایسه با دیگر رسانههای داخلی عقب ماند و نمیتوان نمره خوبی به این رسانه داد.
برخی از تحلیلگران، عقبماندن رسانهها از مسائل را به «سیاستزدگی» آنها ربط میدهند. آیا چنین تحلیلی درست است؟
ما باید فضای مطلوبی را برای آزادی مطبوعات و رسانهها رقم بزنیم و «خط قرمزهایی» که هیچ نسبتی با قانون اساسی ندارد را کنار بگذاریم. فصل سوم قانون اساسی مربوط به حقوق ملت و آزادیهای اساسی شهروندان است و متناسب با آن باید حقوق شهروندی را فهم کنیم؛ اما متأسفانه کاتولیکتر از پاپ شدهایم. این در حالی است که در فضای انقلاب اسلامی تنفس میکنیم و یکی از شعارهای اساسی آن در کنار شعار عدالتخواهی و استقلال، «آزادی» است. بیتردید، یکی از اهداف انقلاب اسلامی بسط آزادی بیان و اصطلاحاً آزادی پس از بیان بوده است. اما پرسش اصلی اینجاست که چرا ما در حد مطلوب از این آزادی برخوردار نیستیم. ما در این زمینه قانون داریم اگر قانون نداشتیم، میتوانستیم از آن بهعنوان یک آرزوی تاریخی یاد کنیم. ما انقلابی را برای رسیدن به «آزادی» پشت سرگذاشتهایم و کوشیدهایم تا از دل این انقلاب اسلامی یک قانون اساسی مترقی بیرون آید و فصولی همچون فصل سوم و اصل 27 قانون اساسی در آن گنجانیده شود. اما چرا اعمال سلیقه میشود؟ چرا اجازه نمیدهند، مطالبات شهروندی به یک خودآگاهی تبدیل شود و این خودآگاهی از طریق مجاری قانونی ظهور پیدا کند؟
«سیاستزدگی» نکته قابل تأملی است که طرح کردید. واقعیت این است که وقتی فضای کشور به شدت سیاستزده و امنیتزده میشود، نتیجهای جز انسداد رسانهای در پی نخواهد داشت، اما انسداد رسانهای تنها یکی از دلالتهای نکتهای است که طرح کردید و دلالتهای سوء زیادی دارد، یک سوی دیگر سیاستزدگی «سیاستزدایی» است. در کل اقتضای سیاستزدگی مفرط و نتیجه طبیعی سیاستزدایانه آن، تلاش در جهت نشر لذتگراییهای روزانه و تقلیل سلایق مخاطبان محصولات فرهنگی است. غافل از اینکه نفس همین دور کردن جامعه از سیاست عملاً به واکنشهای سیاسی میانجامد. هرچند در کوتاه مدت در این واکنشهای سیاسی کماکان بوی لذتگرایی به مشام میرسد اما عطف به واقعیات تاریخی ایران در نهایت امتزاج واکنشهای طبیعی سیاسی با لذتگرایی از هم پاشیده و مسیر واقعی و رشد یافته خود را مییابد. در اعتراضات اخیر تاحدودی بوی لذتگرایی مزبور به مشام میرسد و این لذتگرایی ممزوج با سیاسیشدن، نتیجه همان سیاستزدایی و سیاستهای فرهنگی متناظر است. البته سیاستزدایی اثر کوتاهمدت سیاستزدگی است و در بلندمدت تغییر چهره داده و اتفاقاً به یک مطالبه سیاسی پرشور تبدیل خواهد شد.
این واکنش در مقابل رژیم پهلوی هم از آنجا که مانع توسعه سیاسی شده بود، اتفاق افتاد و منجر به یک مطالبه پرشور از طرف مردم شد اما آن زمان این مطالبه سیاسی، بوی انقلاب، بوی بازگشت به خویشتن خویش و ارزشها میداد. اگر ما همان روال را به شکل و در قالب دیگری دنبال کنیم و با سیاستزدگی مردم را نسبت به سیاست بیتفاوت کرده و سرگرم یکسری لذایذ روزانه کنیم، در کوتاه مدت سلایق و ذائقه مردم عوض میشود و وقتی که مردم میخواهند واکنشی طبیعی را نسبت به این سیاستزدگی نشان دهند، تاحدودی این واکنش رنگ و بوی لذتگرایی به خود میگیرد.
اما در درازمدت جامعه ایران نشان داده که اهل حقیقت و فرهنگ است. همین مطالبه سیاسی پرشور در نهایت مسیر خود را باز میکند و به یک حقیقتطلبی واقعی تبدیل میشود.
«خط قرمز» عبارتی آشنا برای اهالی رسانه است و برخلاف باور عامه، حتی رسانههای غربی هم ملزم به رعایت این خطوط قرمز هستند...
سالها پیش مقالهای نوشتم با عنوان «فضای مطلوب آزادی مطبوعات در ایران» در آنجا به نظریههای آزادی مطبوعات اشاره کردم، که در میان آنها سه نظریه غالب بود؛ 1. تمامیتخواهی که مربوط به کشورهای سوسیالیستی آن زمان بود، 2. آزادیگرایی یا آزادیخواهی و 3. مسئولیت اجتماعی. جالب است بدانید که در امریکا «نظریه مسئولیت اجتماعی» حاکم است نه «نظریه آزادیگرایی». در امریکا این نگاه وجود دارد که ما یک حقوق اجتماعی هم داریم و اینگونه نیست که مطبوعات آزاد باشند که هر چیزی بنویسند و چون مطمئن نیستیم که مطبوعات ما مسئولیت خودشان را در قبال حقوق اجتماعی رعایت کنند باید خط قرمزها و نهادهایی را برای مطبوعات تعبیه کنیم. میخواهم بگویم، در مهد به اصطلاح دموکراسی و آزادیخواهی هم خط قرمز وجود دارد و از آن تحت عنوان «نظریه مسئولیت اجتماعی» یاد میشود ما هم طبیعتاً ملاحظات اجتماعی، فرهنگی و ساختاری خودمان را داریم و باید به این ملاحظات توجه کنیم.
مدام گفته میشود غرب مهد تکثر و دولت- ملت است. اگر مهد تکثر و دولت- ملت بود چرا سکولاریسم را پذیرفت؟ سکولاریسم، در واقع، ممانعت از ورود دین، اخلاق و باورهای دینی و در نتیجه گروههای دینی و اخلاقی به عرصه عمومی و سیاسی است و طی آن، عملاً از برخی گروههای اجتماعی و فرهنگی سلب آزادی میشود. در کتاب «قدرت، نگرشی رادیکال» اثر استیون لوکس که پیشتر ترجمه کردم، آمده است که در غرب از چیزی به نام «اغوا» و «فریب» استفاده میشود و ما دموکراسی به معنای متعارف آن یعنی حکومت مردم به وسیله مردم و برای مردم نداریم. نوعی دموکراسی نمایندگی یا منتخب وجود دارد که در آن عدهای از طرف خود به جای دیگران تصمیم میگیرند. در آنجا دموکراسی وکالتی نداریم و دموکراسی نمایندگی داریم که خود تبدیل به یک الیگارشی شده است و عدهای به جای بقیه حکومت میکنند و اسم آن را حکومت مردم برای مردم و به وسیله مردم گذاشتهاند. نمیخواهم نافی دموکراسی غربی شوم. حرف من این است که چرا تا این اندازه غربگرا هستیم و از واقعیتهایی که در خود غرب هست چشم میپوشیم.
رحمان عموزاد، آزادکار طلایی مسابقات جهانی در گفتوگو با «ایران»:
4 مدال طلای المپیک میخواهم
پریسا غفاری/ رحمان عموزاد آزادکار مازندرانی در خانوادهای که اهل کشتی هستند به دنیا آمده است. او 3 برادر و یک خواهر دارد و کشتی را از ۶ سالگی به کمک برادرانش شروع کرد. برادران وی نیز کشتیگیر هستند. فرزاد، برادر بزرگتر رحمان قهرمان جوانان جهان و سوم آسیا شده و برادر دوقلوی او محمدعلی و دیگر برادرش فرشاد نیز کشتیگیر هستند. او که حالا لقب «رحمان بی رحم» را یدک میکشد پدیده 20 ساله مسابقات کشتی قهرمانی جهان در صربستان شد و توانست در وزن ۶۵ کیلوگرم به مدال طلا برسد. او از آن دسته کشتیگیرانی است که در تمام ردههای سنی به قهرمانی جهان رسیده و حالا به دنبال مدال طلای المپیک است. عموزاد پیشتر اعلام کرده با ۱۰ مدال طلای جهان و ۴ طلای المپیک میخواهد تاریخساز شود. عموزاد سال ۲۰۲۱ در اسلو هم عملکرد جذابی به نمایش گذاشت اما در مرحله یکهشتم نهایی مقابل توشیهیرو هاسگاوا از ژاپن با نتیجه ۹- ۵ شکست خورد و ضربه فنی شد. حالا او با تجربه بیشتر آماده تکرار طلاهای جهانی و البته تحقق رؤیای قهرمانی در المپیک است. این آزادکار جوان برای فصل جاری لیگ برتر با تیم کشتی صنایع مازندران، مدافع عنوان قهرمانی قرارداد بسته اما او تنها عموزادِ حاضر در این رقابتها نیست!
در اتفاقی جالب هر سه عموزاد یعنی فرزاد، رحمان و محمدعلی قرار است در وزن ۶۵ کیلوگرم به مصاف رقبا بروند. البته احتمال تغییر وزن یکی از برادران و حضور در وزن ۷۰ کیلوگرم وجود دارد. با توجه به درخشش رحمان به نظر میرسد دو برادر دیگر باید به فکر کاهش یا افزایش وزن باشند و از زیر سایه او خارج شوند.
رحمان عموزاد در ردههای نوجوانان و جوانان قهرمان جهان شده و امسال هم در بزرگسالان به مدال طلا رسید. کشتیهایت باعث شده به تو لقب بی رحم بدهند. نظر خودت چیست؟
بستگی به ذهنیت هر انسانی دارد، اینکه چقدر به خودش ارزش و اعتماد به نفس بدهد. ویژگی من این است که باید به چیزی که رؤیایش را دارم برسم. آرزوی بچگی من مدال طلای جهان و المپیک بوده و همه تلاشم را تا پای جان برای رسیدن به این هدف میکنم. امیدوارم بتوانم رؤیای بچگی خودم را به حقیقت تبدیل کنم.
پس از ناکامی در مسابقات قهرمانی جهان سال گذشته در نروژ، امسال در صربستان کولاک کردی!
خدا را شکر که توانستم در وزن ۶۵ کیلوگرم که از سختترین وزنهای دنیاست و مدعی زیادی دارد، مدال بگیرم. من به خدا توکل کردم و تمرینات زیادی انجام دادم تا قهرمان شوم. امیدوارم در مسابقات بعدی و بخصوص المپیک پاریس عملکرد خوبی داشته باشم و دل مردم را دوباره شاد کنم.
همیشه حسن یزدانی را الگوی خود میدانی، امسال در مسابقات جهانی با کسب مدال طلا نتیجه بهتری از حسن یزدانی گرفتی. نظرت در این باره چیست؟
حسن آقا بسیار دوست داشتنی است. حسن یزدانی هم ۸ مدال دارد و بسیار پرافتخار است. خودم را با کسی مقایسه نمیکنم، نه میگویم از کسی بالاترم نه میگویم پایینترم. خودم را با خودم مقایسه میکنم و میخواهم از خودم بهتر باشم و برای چیزی که میخواهم باشم تلاش میکنم.
برادرتان فرزاد کشتیگیر است و گویا برای شما خیلی زحمت کشیده است.
او اولین کشتیگیری بود که از خلیجشهر مقامهای استانی، کشوری و آسیایی گرفت. در مسابقات جهانی هم شرکت کرده و اولین کشتیگیر خلیج شهر بهشهر بود که در مسابقات جهانی حضور پیدا کرد. ما شرایط خاصی در خانواده داشتیم، فرزاد در مسابقات بزرگسالان آسیایی ۲۰۱۷ سوم شد و انگیزه خودش را از دست داد. مشکلات خانوادگی و مسائل کشتی، مثل بی توجهیها باعث شد دلزدگی ایجاد شود. بعد از این مربی من و محمدعلی برادرم شد. من هم امیدوارم آن چیزی که خودش میخواست و شرایط زندگی اجازه نداد به دست بیاورد و نشد من و محمدعلی به دست بیاوریم و جبران کنیم.
تو و محمدعلی برادرهای دوقلو هستید ولی محمدعلی مثل شما پیشرفت و افتخارآفرینی نکرد، چرا این اتفاق افتاد؟
هر کسی به اندازه توانایی و تلاشش پیشرفت میکند و محمدعلی هم از این موضوع مستثنی نیست.
خیلی از کارشناسها معتقدند فرم بدنیات طوری است که در ۷۴ یا 86 کیلوگرم هم میتوانی کشتی بگیری. برنامه خودت برای آینده چیست؟
برای سال آینده در مسابقات جهانی مجارستان و المپیک پاریس در این وزن میمانم. چون الان شرایط تغییر وزن ندارم. فقط دو سال فرصت هست. اگر 4 یا 5 سال وقت داشتم این کار را میکردم و به ۷۴ کیلوگرم میرفتم.
در لیگ برتر با تیم صنایع مازندران قرارداد بستی؟
بله، صنایع مازندران هستم. من و برادرانم محمدعلی و فرزاد در همین وزن ۶۵ کیلوگرم حضور خواهیم داشت. سال قبل هم برای تیم صنایع مازندران و رضا یزدانی کشتی گرفتیم. امیدوارم بتوانم پیروز میدان باشم و باعث افتخار طرفداران تیم صنایع مازندران شوم.
با توجه به اینکه مدال قهرمانی جهان را کسب کردی توانستی قرارداد خوبی نسبت به بقیه قهرمانهای جهان ببندی؟
خب سقف بالاترین حقوق برای حسن یزدانی با ۸۰۰ میلیون بود و کامران قاسمپور هم قرارداد ۸۰۰ میلیون تومانی بست. من هم با توجه به شرایط، قرارداد ۷۰۰ میلیون تومانی بستم، البته که باید بیشتر از این باشد ولی خدا را شکر شرایط دارد بهتر میشود.
به جز کشتی، اهل فوتبال یا دیگر ورزشها هم هستی؟
زیاد پیگیر نیستم اما اگر طرفدار تیمی باشم، باید بگویم استقلالیام. البته روی تیم استانم نساجی هم تعصب دارم.
در اتفاقی جالب هر سه عموزاد یعنی فرزاد، رحمان و محمدعلی قرار است در وزن ۶۵ کیلوگرم به مصاف رقبا بروند. البته احتمال تغییر وزن یکی از برادران و حضور در وزن ۷۰ کیلوگرم وجود دارد. با توجه به درخشش رحمان به نظر میرسد دو برادر دیگر باید به فکر کاهش یا افزایش وزن باشند و از زیر سایه او خارج شوند.
رحمان عموزاد در ردههای نوجوانان و جوانان قهرمان جهان شده و امسال هم در بزرگسالان به مدال طلا رسید. کشتیهایت باعث شده به تو لقب بی رحم بدهند. نظر خودت چیست؟
بستگی به ذهنیت هر انسانی دارد، اینکه چقدر به خودش ارزش و اعتماد به نفس بدهد. ویژگی من این است که باید به چیزی که رؤیایش را دارم برسم. آرزوی بچگی من مدال طلای جهان و المپیک بوده و همه تلاشم را تا پای جان برای رسیدن به این هدف میکنم. امیدوارم بتوانم رؤیای بچگی خودم را به حقیقت تبدیل کنم.
پس از ناکامی در مسابقات قهرمانی جهان سال گذشته در نروژ، امسال در صربستان کولاک کردی!
خدا را شکر که توانستم در وزن ۶۵ کیلوگرم که از سختترین وزنهای دنیاست و مدعی زیادی دارد، مدال بگیرم. من به خدا توکل کردم و تمرینات زیادی انجام دادم تا قهرمان شوم. امیدوارم در مسابقات بعدی و بخصوص المپیک پاریس عملکرد خوبی داشته باشم و دل مردم را دوباره شاد کنم.
همیشه حسن یزدانی را الگوی خود میدانی، امسال در مسابقات جهانی با کسب مدال طلا نتیجه بهتری از حسن یزدانی گرفتی. نظرت در این باره چیست؟
حسن آقا بسیار دوست داشتنی است. حسن یزدانی هم ۸ مدال دارد و بسیار پرافتخار است. خودم را با کسی مقایسه نمیکنم، نه میگویم از کسی بالاترم نه میگویم پایینترم. خودم را با خودم مقایسه میکنم و میخواهم از خودم بهتر باشم و برای چیزی که میخواهم باشم تلاش میکنم.
برادرتان فرزاد کشتیگیر است و گویا برای شما خیلی زحمت کشیده است.
او اولین کشتیگیری بود که از خلیجشهر مقامهای استانی، کشوری و آسیایی گرفت. در مسابقات جهانی هم شرکت کرده و اولین کشتیگیر خلیج شهر بهشهر بود که در مسابقات جهانی حضور پیدا کرد. ما شرایط خاصی در خانواده داشتیم، فرزاد در مسابقات بزرگسالان آسیایی ۲۰۱۷ سوم شد و انگیزه خودش را از دست داد. مشکلات خانوادگی و مسائل کشتی، مثل بی توجهیها باعث شد دلزدگی ایجاد شود. بعد از این مربی من و محمدعلی برادرم شد. من هم امیدوارم آن چیزی که خودش میخواست و شرایط زندگی اجازه نداد به دست بیاورد و نشد من و محمدعلی به دست بیاوریم و جبران کنیم.
تو و محمدعلی برادرهای دوقلو هستید ولی محمدعلی مثل شما پیشرفت و افتخارآفرینی نکرد، چرا این اتفاق افتاد؟
هر کسی به اندازه توانایی و تلاشش پیشرفت میکند و محمدعلی هم از این موضوع مستثنی نیست.
خیلی از کارشناسها معتقدند فرم بدنیات طوری است که در ۷۴ یا 86 کیلوگرم هم میتوانی کشتی بگیری. برنامه خودت برای آینده چیست؟
برای سال آینده در مسابقات جهانی مجارستان و المپیک پاریس در این وزن میمانم. چون الان شرایط تغییر وزن ندارم. فقط دو سال فرصت هست. اگر 4 یا 5 سال وقت داشتم این کار را میکردم و به ۷۴ کیلوگرم میرفتم.
در لیگ برتر با تیم صنایع مازندران قرارداد بستی؟
بله، صنایع مازندران هستم. من و برادرانم محمدعلی و فرزاد در همین وزن ۶۵ کیلوگرم حضور خواهیم داشت. سال قبل هم برای تیم صنایع مازندران و رضا یزدانی کشتی گرفتیم. امیدوارم بتوانم پیروز میدان باشم و باعث افتخار طرفداران تیم صنایع مازندران شوم.
با توجه به اینکه مدال قهرمانی جهان را کسب کردی توانستی قرارداد خوبی نسبت به بقیه قهرمانهای جهان ببندی؟
خب سقف بالاترین حقوق برای حسن یزدانی با ۸۰۰ میلیون بود و کامران قاسمپور هم قرارداد ۸۰۰ میلیون تومانی بست. من هم با توجه به شرایط، قرارداد ۷۰۰ میلیون تومانی بستم، البته که باید بیشتر از این باشد ولی خدا را شکر شرایط دارد بهتر میشود.
به جز کشتی، اهل فوتبال یا دیگر ورزشها هم هستی؟
زیاد پیگیر نیستم اما اگر طرفدار تیمی باشم، باید بگویم استقلالیام. البته روی تیم استانم نساجی هم تعصب دارم.
هنر زنانه جنوبشرق ایران با همکاری ایران و عمان جهانی میشود
سوزندوزی زنان بلوچ بر تار و پود یونسکو
نیلوفر منصوری
خبرنگار
سوزندوزی زنان بلوچ ایران ثبت جهانی میشود؛ هنری که پرونده ثبت آن توسط ایران و با مشارکت و همکاری کشور عمان در حال تدوین است. قرار است این پرونده، فروردین ماه به عنوان میراث ناملموس در فهرست پیشنهادی یونسکو قرار گیرد.
حفظ هنر اصیل بلوچی
دیگر زمان آن گذشته که زیورآلات فقط در طلا و جواهر محصور شود. زنان روستایی و محلی به سبب سبک زندگیشان در طبیعت، ایدههای خلاقانه و به صرفهای برای تزئینات به کار میبرند. هنرهای خاص و ویژهای که هر کدام به منطقه خاصی مربوط میشود، هرچند در مناطق دیگری میتوان یافت اما اصالت آن فقط به یک قوم و منطقه خاص مربوط میشود، مثل لباسهای محلی بلوچی که هویت و اصالت مخصوص زیست در استان سیستان و بلوچستان ایران را نمایان میکند.
یکی از هنرهایی که مخصوص این منطقه است، سوزندوزی است؛ هنری که برخلاف هنرهای دیگر از رؤیاها و ذهن و احساس زنان بلوچ الهام میگیرد تا از طبیعتی که در آن زندگی میکنند. اینکه این هنر از دل روستاهای محروم و دورافتاده سیستان و بلوچستان خارج شده و در مزونهای کشورهای اروپایی و بر دستها و زیورآلات زنان سردرآورده و نقش بسته است به دلیل اصالت این خطه است که به پوشش محلی خود پایبند هستند.
حالا فعالان میراث فرهنگی این استان درصدد برآمدهاند که سوزندوزی بلوچی را به ثبت جهانی برسانند ،تا بلکه اصالت سوزندوزی حفظ شود و دیگر هیچ سوزندوزی کپیکاری و کامپیوتری کشورهای همسایه، بازار این هنر را غصب نکنند.
عدنان حسینی، مدیر پایگاه میراث فرهنگی خلیج فارس و سواحل مکران چابهار از تشکیل پرونده هنر سوزندوزی بلوچ برای ثبت جهانی آن خبر میدهد و به روزنامه ایران میگوید: هنر سوزندوزی یکی از هنرهای اصیل بانوان بلوچی است که به عنوان میراث ناملموس شناخته میشود. او اشتراکات فرهنگی، هنری، آداب و رسوم بین کشور ایران و عمان همچنین تسریع در ثبت پرونده در یونسکو را از جمله دلایل همکاری با عمان برای تشکیل این پرونده مشترک جهانی اعلام میکند.
او دلیل این اشتراک را حضور بسیاری از بلوچهای ایرانی میداند که درعمان زندگی میکنند: «در عمان بلوچهای زیادی زندگی میکنند و میتوان گفت حدود 40 درصد از بلوچهای منطقه مکران، در کشور عمان زندگی میکنند و بسیاری از آنان در بخشهای مختلف اداری و دولتی مشغول کار هستند.»
او در پاسخ به اینکه آیا امکان حضور کشور دیگری در این پرونده وجود دارد میگوید: پاکستان به عنوان یکی از کشورهای همسایه بلوچهای ایرانی بسیاری را در دل خود جای داده است اما این کشور به صورت گسترده در این حوزه فعالیت نمیکند. این هنر در کشور ایران و عمان زنده است و به همین جهت در حال حاضر این پرونده فقط بین ایران و عمان بسته شده است.
بازار سوزندوزی جعلی و حضور دلالان
هنر سوزندوزی بلوچی، طرحهای رنگارنگی از ابریشم یا کاموا است که به کمک سوزن و قلاب روی پارچه دوخته میشود. ذوق و هنر زنان بلوچ در این رشته، روی سرآستینهای پیراهن و پیش سینه نمایان است. سوزندوزی به دلیل ظرافت خاصی که دارد زحمت وکار زیادی روی آن صرف میشود که مشکلاتی از جمله ضعیف شدن چشم، کمردرد، سردرد و ... را برای هنرمندانش در بر دارد،اما از همه مهمتر نادیده گرفته شدن این هنر است و این روزها به صورت کپی و جعل روی طرحهای صنعتی در کشورهای همسایه بخصوص افغانستان که به صورت دلالی ارائه می شود اصالت این هنر را تهدید میکند.
حسینی در این زمینه میگوید: بلوچهای ایرانی بسیاری در کشورهای همسایه از جمله افغانستان و پاکستان زندگی میکنند که از لباس بلوچی و سوزندوزیهای آن استفاده میکنند. بنابراین جامعه میزبان با این هنر آشناست و همین مسأله باعث کپیکاری ماشینی و فروش سوزندوزی به نام افغانستان شده است.
اصالتی به قدمت هزاران سال
هنر سوزندوزی، هنر ظریف و پرسابقه ای است که چند هزار سال قدمت دارد و هیچ کس به درستی نمیداند که ازچه زمانی در ایران رواج پیدا کرده است. زنان ایرانی این هنر را با دستان خود میدوزند و زحمات زیادی بابت آن متقبل میشوند،اما رایج شدن سوزندوزیهای جعلی به صورت کامپیوتری و ماشینی که زمان کمتر و زحمت کمتری دارد، نه تنها اصالت این هنر را در معرض تهدید قرار داده بلکه عملاً اشتغال بانوان این منطقه را تحت تأثیر خود قرار داده و به آن آسیب وارد میکند.
مدیر پایگاه میراث فرهنگی خلیج فارس و سواحل مکران چابهار معتقد است اگر این هنر ثبت جهانی شود مطمئناً این اصالت حفظ و به نام این منطقه ثبت میشود و زحمات چند هزار ساله زنان ایرانی محفوظ میشود.
به گفته حسینی، خانهای نیست که در آن از دختر 8 ساله تا مادربزرگها این هنر را بلد نباشند و به آن عشق نورزند. تقریباً بیش از 90درصد سوزندوزیها در خانه به خانه این منطقه رواج دارد و به همین جهت، محلی برای کسب درآمد خانواده محسوب میشود.
این فعال میراث فرهنگی ادامه میدهد: سوزندوزی نقش قابل توجهی در بخش صادرات در سالهای اخیر داشته و بیشترین محصولی که از این منطقه صادر میشود سوزندوزی است. این هنر که قبلاً بیشتر در لباسهای محلی رواج داشت اکنون به صورت کاربردی درآمده و در وسایلی از جمله شال، مانتو، روسری، زیورآلات مثل دستبند، گردنبند و هنرهای سنتی دیگر استفاده میشود و اشتغال زیادی ایجاد کرده و بسیار مورد علاقه توریستها و گردشگرانی است که به این منطقه سفر میکنند و از آن استقبال زیادی میشود.
او درخصوص درآمد این هنر میگوید: حداقل یک لباس بلوچی حدود 20 میلیون تومان قیمت دارد؛ لباسی که با دست دوخته میشود حدود 3 تا 6 ماه زمان میبرد و بعضاً برای آماده شدن سریعتر آن، چند خانواده را درگیر میکند. به گفته حسینی این هنر به کشورهای حوزه خلیج فارس، دوبی، امارات، عمان و برخی کشورهای اروپایی صادر میشود.
کساد در کسب و کارهای اینترنتی
هنر سوزندوزی و صنایع دستی، شغل فراگیری است که اشتغال عجیبی ایجاد کرده و این هنر به نوعی زندگی و کسب و کار و معیشت آنها محسوب میشود. بسیاری از بانوان در سیستان و بلوچستان در این بخش از بستر اینترنت و فضای مجازی برای کسب درآمد، معیشت و فروش محصولات خود استفاده میکنند، اما اتفاقات اخیر به کسب و کار آنها آسیب زیادی وارد کرده و میتوان گفت تداوم مشکلات میتواند فعالیت آنها را تحت تأثیر قرار دهد و آسیب وارد کند. حسینی با بیان این مطلب ادامه میدهد: زنان بلوچ با سوزن زدن بر تار و پود پارچه، زندگی خود را میسازند، اما درآمد قابل توجهی نصیب آنها نمیشود. باید از این هنر و کسب و کار حمایت شود و جلوی تهدیداتی که دارد، گرفته شود. علاوه بر آن، درنظر گرفتن تسهیلات برای اشتغالزایی یکی از موارد مهمی است که میتواند به حفظ و ماندگاری هنر سوزندوزی کمک کند.
خبرنگار
سوزندوزی زنان بلوچ ایران ثبت جهانی میشود؛ هنری که پرونده ثبت آن توسط ایران و با مشارکت و همکاری کشور عمان در حال تدوین است. قرار است این پرونده، فروردین ماه به عنوان میراث ناملموس در فهرست پیشنهادی یونسکو قرار گیرد.
حفظ هنر اصیل بلوچی
دیگر زمان آن گذشته که زیورآلات فقط در طلا و جواهر محصور شود. زنان روستایی و محلی به سبب سبک زندگیشان در طبیعت، ایدههای خلاقانه و به صرفهای برای تزئینات به کار میبرند. هنرهای خاص و ویژهای که هر کدام به منطقه خاصی مربوط میشود، هرچند در مناطق دیگری میتوان یافت اما اصالت آن فقط به یک قوم و منطقه خاص مربوط میشود، مثل لباسهای محلی بلوچی که هویت و اصالت مخصوص زیست در استان سیستان و بلوچستان ایران را نمایان میکند.
یکی از هنرهایی که مخصوص این منطقه است، سوزندوزی است؛ هنری که برخلاف هنرهای دیگر از رؤیاها و ذهن و احساس زنان بلوچ الهام میگیرد تا از طبیعتی که در آن زندگی میکنند. اینکه این هنر از دل روستاهای محروم و دورافتاده سیستان و بلوچستان خارج شده و در مزونهای کشورهای اروپایی و بر دستها و زیورآلات زنان سردرآورده و نقش بسته است به دلیل اصالت این خطه است که به پوشش محلی خود پایبند هستند.
حالا فعالان میراث فرهنگی این استان درصدد برآمدهاند که سوزندوزی بلوچی را به ثبت جهانی برسانند ،تا بلکه اصالت سوزندوزی حفظ شود و دیگر هیچ سوزندوزی کپیکاری و کامپیوتری کشورهای همسایه، بازار این هنر را غصب نکنند.
عدنان حسینی، مدیر پایگاه میراث فرهنگی خلیج فارس و سواحل مکران چابهار از تشکیل پرونده هنر سوزندوزی بلوچ برای ثبت جهانی آن خبر میدهد و به روزنامه ایران میگوید: هنر سوزندوزی یکی از هنرهای اصیل بانوان بلوچی است که به عنوان میراث ناملموس شناخته میشود. او اشتراکات فرهنگی، هنری، آداب و رسوم بین کشور ایران و عمان همچنین تسریع در ثبت پرونده در یونسکو را از جمله دلایل همکاری با عمان برای تشکیل این پرونده مشترک جهانی اعلام میکند.
او دلیل این اشتراک را حضور بسیاری از بلوچهای ایرانی میداند که درعمان زندگی میکنند: «در عمان بلوچهای زیادی زندگی میکنند و میتوان گفت حدود 40 درصد از بلوچهای منطقه مکران، در کشور عمان زندگی میکنند و بسیاری از آنان در بخشهای مختلف اداری و دولتی مشغول کار هستند.»
او در پاسخ به اینکه آیا امکان حضور کشور دیگری در این پرونده وجود دارد میگوید: پاکستان به عنوان یکی از کشورهای همسایه بلوچهای ایرانی بسیاری را در دل خود جای داده است اما این کشور به صورت گسترده در این حوزه فعالیت نمیکند. این هنر در کشور ایران و عمان زنده است و به همین جهت در حال حاضر این پرونده فقط بین ایران و عمان بسته شده است.
بازار سوزندوزی جعلی و حضور دلالان
هنر سوزندوزی بلوچی، طرحهای رنگارنگی از ابریشم یا کاموا است که به کمک سوزن و قلاب روی پارچه دوخته میشود. ذوق و هنر زنان بلوچ در این رشته، روی سرآستینهای پیراهن و پیش سینه نمایان است. سوزندوزی به دلیل ظرافت خاصی که دارد زحمت وکار زیادی روی آن صرف میشود که مشکلاتی از جمله ضعیف شدن چشم، کمردرد، سردرد و ... را برای هنرمندانش در بر دارد،اما از همه مهمتر نادیده گرفته شدن این هنر است و این روزها به صورت کپی و جعل روی طرحهای صنعتی در کشورهای همسایه بخصوص افغانستان که به صورت دلالی ارائه می شود اصالت این هنر را تهدید میکند.
حسینی در این زمینه میگوید: بلوچهای ایرانی بسیاری در کشورهای همسایه از جمله افغانستان و پاکستان زندگی میکنند که از لباس بلوچی و سوزندوزیهای آن استفاده میکنند. بنابراین جامعه میزبان با این هنر آشناست و همین مسأله باعث کپیکاری ماشینی و فروش سوزندوزی به نام افغانستان شده است.
اصالتی به قدمت هزاران سال
هنر سوزندوزی، هنر ظریف و پرسابقه ای است که چند هزار سال قدمت دارد و هیچ کس به درستی نمیداند که ازچه زمانی در ایران رواج پیدا کرده است. زنان ایرانی این هنر را با دستان خود میدوزند و زحمات زیادی بابت آن متقبل میشوند،اما رایج شدن سوزندوزیهای جعلی به صورت کامپیوتری و ماشینی که زمان کمتر و زحمت کمتری دارد، نه تنها اصالت این هنر را در معرض تهدید قرار داده بلکه عملاً اشتغال بانوان این منطقه را تحت تأثیر خود قرار داده و به آن آسیب وارد میکند.
مدیر پایگاه میراث فرهنگی خلیج فارس و سواحل مکران چابهار معتقد است اگر این هنر ثبت جهانی شود مطمئناً این اصالت حفظ و به نام این منطقه ثبت میشود و زحمات چند هزار ساله زنان ایرانی محفوظ میشود.
به گفته حسینی، خانهای نیست که در آن از دختر 8 ساله تا مادربزرگها این هنر را بلد نباشند و به آن عشق نورزند. تقریباً بیش از 90درصد سوزندوزیها در خانه به خانه این منطقه رواج دارد و به همین جهت، محلی برای کسب درآمد خانواده محسوب میشود.
این فعال میراث فرهنگی ادامه میدهد: سوزندوزی نقش قابل توجهی در بخش صادرات در سالهای اخیر داشته و بیشترین محصولی که از این منطقه صادر میشود سوزندوزی است. این هنر که قبلاً بیشتر در لباسهای محلی رواج داشت اکنون به صورت کاربردی درآمده و در وسایلی از جمله شال، مانتو، روسری، زیورآلات مثل دستبند، گردنبند و هنرهای سنتی دیگر استفاده میشود و اشتغال زیادی ایجاد کرده و بسیار مورد علاقه توریستها و گردشگرانی است که به این منطقه سفر میکنند و از آن استقبال زیادی میشود.
او درخصوص درآمد این هنر میگوید: حداقل یک لباس بلوچی حدود 20 میلیون تومان قیمت دارد؛ لباسی که با دست دوخته میشود حدود 3 تا 6 ماه زمان میبرد و بعضاً برای آماده شدن سریعتر آن، چند خانواده را درگیر میکند. به گفته حسینی این هنر به کشورهای حوزه خلیج فارس، دوبی، امارات، عمان و برخی کشورهای اروپایی صادر میشود.
کساد در کسب و کارهای اینترنتی
هنر سوزندوزی و صنایع دستی، شغل فراگیری است که اشتغال عجیبی ایجاد کرده و این هنر به نوعی زندگی و کسب و کار و معیشت آنها محسوب میشود. بسیاری از بانوان در سیستان و بلوچستان در این بخش از بستر اینترنت و فضای مجازی برای کسب درآمد، معیشت و فروش محصولات خود استفاده میکنند، اما اتفاقات اخیر به کسب و کار آنها آسیب زیادی وارد کرده و میتوان گفت تداوم مشکلات میتواند فعالیت آنها را تحت تأثیر قرار دهد و آسیب وارد کند. حسینی با بیان این مطلب ادامه میدهد: زنان بلوچ با سوزن زدن بر تار و پود پارچه، زندگی خود را میسازند، اما درآمد قابل توجهی نصیب آنها نمیشود. باید از این هنر و کسب و کار حمایت شود و جلوی تهدیداتی که دارد، گرفته شود. علاوه بر آن، درنظر گرفتن تسهیلات برای اشتغالزایی یکی از موارد مهمی است که میتواند به حفظ و ماندگاری هنر سوزندوزی کمک کند.
آیا نهضت پارکینگسازی شهرداری میتواند به نیاز شهروندان برای نبود جای پارک در تهران پاسخ دهد؟
پول زور بده جای پارک بگیر!
حمیده امینیفرد
خبرنگار
شهرداری تهران به تازگی نهضت پارکینگسازی به راه انداخته است. طبق قولهایی که علیرضا زاکانی، شهردار تهران در چند هفته اخیر داده، مردم تهران باید تا پایان سال منتظر اضافه شدن هزار پارکینگ جدید در تهران باشند. این تعداد پارکینگ از مجموع 2 هزار و 500 پارکینگی است که در دستور کار شهرداری تهران قرار گرفته است. با اینهمه این سؤال جدی مطرح است که آیا این چند هزار پارکینگ میتواند نیاز روزانه خودرو سواران تهرانی را به پارکینگ رفع کند؟ استانداردهای جهانی میگوید در ازای هر کیلومتر مربع باید 10 مجتمع پارکینگی با ظرفیت هر کدام 300 واحد پارکینگ وجود داشته باشد. بسیاری از کلانشهرهای بزرگ دنیا مثل توکیو، مسکو، پکن و شهرهای بزرگ اروپایی به این استانداردها رسیدهاند، اما در تهران برخلاف این کلانشهرها با فقر شدید مجتمعهای پارکینگی مواجهیم. به طوریکه درازای هر کیلومتر به جای 10 مجتمع فقط 3 مجتمع پارکینگی وجود دارد که اگر آن را در مقیاس استانداردها ببریم به عدد 5 هزار مجتمع پارکینگی میرسیم که اگر هر کدام 300 واحد پارکینگ گنجایش داشته باشند یعنی ما یک میلیون و 500 هزار واحد پارکینگ در تهران کم داریم. این درحالی است که ما تعداد خودروهای شمارهگذاری شده در تهران را در این استانداردسازیها نادیده بگیریم! چراکه اگر بخواهیم به ازای هر خودرو یک پارکینگ در نظر بگیریم، وضعیت کمی متفاوت میشود. حالا پلاکهای «تهران 50»هم سر از خیابانهای پایتخت درآورده و معلوم نیست چه مدت زمان لازم است تا مغلوب عددها شویم!
به گزارش «ایران»، آمارها میگوید روزانه حدوداً 5 میلیون خودرو در تهران تردد میکند، دو و نیم متر فضای پارک هم برای هر خودرو در نظر بگیریم، برای آن 500 هزار خودرویی که سالانه به تعداد خودروهای تهران اضافه میشود، نمیتوان به این راحتیها «نسخه پارکینگی» پیچید. اگر بخواهیم میانگین زمانی را که هر راننده برای پیدا کردن جای پارک صرف یا بهتر است بگوییم هدر میدهد هم حساب کنیم به عددی حدوداً 20 دقیقه میرسیم که همین عدد 20 درصد به ترافیک خیابانهای تهران اضافه میکند و البته نتیجه به آلودگی هوایی ختم میشود که مثلاً همین دیروز را برای ساکنان تهران به یک روز ناسالم تبدیل کرد! با این توصیف میبینیم که یک جای پارک ساده بجز آنکه اعصاب راننده را نشانه میرود، ریه سواره روها و پیاده روها را هم درگیر میکند!
ساخت و پاخت برای جای پارک!
وضعیت پیدا کردن جای پارک در تهران البته به این سادگیها نیست. شهرداری پارکینگ بسازد هم تا زمانیکه پراکندگی پارکینگها بدرستی انجام نشود، نمیتوان به پیدا کردن یک جای پارک بدون دردسر دل خوش کرد. تهران نشینها حالا به خوبی میدانند که پارکینگهای سیار کجا و با چه مکانیزمی فعالیت میکنند. کافی است گذرتان به یک بیمارستان، آزمایشگاه، اداره دولتی یا حتی یک کلاس آموزشی بیفتد. بسته به نبود جای پارک، نرخها هم متغیر میشود. اگر در محدودهای، جای پارک نایاب باشد، قیمتها از 30 هزار تومان شروع شده و به 50-60 هزار تومان هم میرسد. این را شهروندی میگوید که برای گرفتن یک آزمایش ساده مجبور به پرداخت 50 هزار تومان برای یک ساعت جای پارک شده است. آقای امیری میگوید: «آن روز دقیقاً 55 دقیقه دور زدم، بقدری که خط بنزینم پایین آمد. نه جای پارکی خالی میشد و نه حتی پارکینگی بود که مراجعه کنم. سرانجام تسلیم مردی شدم که خودروی پرایدش را از جای پارک بیرون آورد و در ازای 50 هزار تومان راضی شد تا یک ساعت توقف کنم. بعداً متوجه شدم که یک باند 5 نفره هستند، 4 نفر ماشین میگذارند و یک نفر هم وضعیت را مدیریت میکند.»
خانم رضوانی حتی برای ایستادن جلوی یک مغازه مثلاً آجیل فروشی هم پول پارک میدهد. او میگوید که به این رویه عادت کرده، نه تنها ناراضی نیست که حاضر است درازای جای پارک، نقداً هزینه پرداخت کند. چون به قول خودش این برایش مقرون به صرفهتر است.» برخیها هم اذعان میکنند که برای رفتن به محل کارشان از یک ترفند جدید استفاده میکنند. جلوی ساختمانهای درحال ساخت معمولاً با یکی از کارگران ساخت و پاخت میکنند و روزانه هم چیزی در حدود 20 تا 30 هزار تومان دشت میدهند. برخیها هم البته مشتریهای دائمی هستند و ماهیانه پرداخت میکنند! جالب اینکه این عده معتقدند با هزینه تاکسیهای خطی و اینترنتی و حتی گرانی پارکینگهای شهرداری برایشان به صرفهتر است که با شهروندان عادی وارد معامله شوند!
فرهنگ «پول زور بده، جای پارک بگیر» حالا به بخشی از ادبیات شهری شهروندان تبدیل شده است. مدیریت شهری تلاش زیادی کرده تا ادبیات شهر «انسان محور» را جایگزین شهر «خودرو محور» کند، اما آنچه در زیر پوست این شهر در جریان است، پیدا کردن راه حلهای غیر قانونی برای راه انداختن کار قانونی شهروندانی است که از پیدا کردن جای پارک به تنگ آمدهاند. چراکه به گفته آنها جای پارکها عادلانه توزیع نشده و شهرداری به هوای اینکه «زحمت جای پارک مردم را از آوردن خودرو کم کند»، فکری به حال سامان دادن به این وضعیت نکرده است. نتیجه آنکه مردم به راههای غیر قانونی پناه آورده و عدهای هم از این بازار درهم سود میبرند!
پارکینگهای محلهای میخواهیم
سید محمد آقا میری، عضو کمیسیون عمران و حمل و نقل شورای شهر تهران در این باره به سه راه حلی اشاره میکند که میتواند راهگشا باشد. او به «ایران» میگوید: «باتوجه به کمبود پارکینگ در تهران، شهرداری تهران با پارکینگ سازیهای اخیر هم نمیتواند این کمبود را برطرف کند. بنابراین بهترین راه حل ورود بخش خصوصی است. اگرچه 550 واحد پارکینگ اخیراً به ظرفیت تهران اضافه شده اما ما بازهم از برنامه عقب هستیم. اغلب پارکینگها در تهران از سوی بخش خصوصی اداره میشود و بهتر است شهرداری زمین تهیه کند و آن را در اختیار بخش خصوصی بگذارد و آنها کار احداث را انجام دهند. دومین راه حل این است که مردم زمینهای خود را به پارکینگهای محلهای تبدیل کنند. چون بعضی از زمینها قابلیت تبدیل شدن به پارکینگهای طبقاتی متناسب با تقاضای مردم محلی را دارند.»
او ادامه میدهد: «راه حل سوم گسترش پارکینگهای مکانیزه است که چون قابلیت جابه جایی دارند میتوانند طی قراردادهای 5 ساله واگذار شده و دوباره در نقطهای دیگر فعال شوند. در این صورت ممکن است بتوانیم به سرانه حداقلی برسیم.»
اما این تناقض را که با ساخت پارکینگ به تشویق شهروندان برای استفاده بیشتر از خودرو دامن میزنیم، چگونه باید توجیه کرد. آیا میتوان توسعه فیزیکی شهر را فدای فرهنگ مدرنی کرد که میگوید کمتر از حمل و نقل عمومی استفاده کنیم؟ آقا میری معتقد است که راه حل در توسعه حمل و نقل عمومی است، چون مردم توان و هوش اجتماعی تحلیل وضعیت را دارند واگر به مترو و اتوبوس دسترسی داشته باشند زحمت استفاده از خودروی شخصی را به خود نمیدهند. مثل خیلیها که چون در مبدأ و مقصد به مترو دسترسی دارند از خودروی شخصی استفاده نمیکنند. او تأکید میکند «در تهران چیزی به نام پارک حاشیهای پولی وجود ندارد. اگر پارکومتر باشد که مردم استفاده میکنند و اگر نبود کسی نباید برای جای پارک پول پرداخت کند.مردم باید تخلفات را گزارش کنند.»
با وجود این معلوم نیست چه تعداد از شهروندان زحمت شکایت از متخلفان را به خود میدهند. آن هم در شرایطی که خودشان به علت نبود جای پارک از دور دور کردنهای بیحاصل خسته شده و حاضرند در ازای یک جای پارک نزدیک و بیدردسر، هزینه پرداخت کنند!
کارشناسان البته تأکید دارند که الزام به تهیه پارکینگ بویژه برای مکانهای عمومی پرتردد یکی از راهکارهایی است که باید در تهران سفت و سخت اجرا شود. شهرداری معتقد است که هماکنون این الزام وجود دارد اما مشکل اینجاست که برخی بیمارستانها و ادارات دولتی چون برای بهرهبرداری نیاز به تمکین قانون ندارند از اجرای آن سرباز میزنند و نتیجه آن میشود که بازار دلالی در اطراف بیمارستانها برای همراهان بیمار شکل گیرد. ضمن آنکه یکی از مشکلات اصلی جای پارک در تهران به شاغلانی بر میگردد که محل کارشان اصولاً هیچ فضایی را به عنوان پارکینگ در نظر نگرفته است! در اینصورت چگونه میتوان این وضعیت سردرگم را سامان داد؟!
خبرنگار
شهرداری تهران به تازگی نهضت پارکینگسازی به راه انداخته است. طبق قولهایی که علیرضا زاکانی، شهردار تهران در چند هفته اخیر داده، مردم تهران باید تا پایان سال منتظر اضافه شدن هزار پارکینگ جدید در تهران باشند. این تعداد پارکینگ از مجموع 2 هزار و 500 پارکینگی است که در دستور کار شهرداری تهران قرار گرفته است. با اینهمه این سؤال جدی مطرح است که آیا این چند هزار پارکینگ میتواند نیاز روزانه خودرو سواران تهرانی را به پارکینگ رفع کند؟ استانداردهای جهانی میگوید در ازای هر کیلومتر مربع باید 10 مجتمع پارکینگی با ظرفیت هر کدام 300 واحد پارکینگ وجود داشته باشد. بسیاری از کلانشهرهای بزرگ دنیا مثل توکیو، مسکو، پکن و شهرهای بزرگ اروپایی به این استانداردها رسیدهاند، اما در تهران برخلاف این کلانشهرها با فقر شدید مجتمعهای پارکینگی مواجهیم. به طوریکه درازای هر کیلومتر به جای 10 مجتمع فقط 3 مجتمع پارکینگی وجود دارد که اگر آن را در مقیاس استانداردها ببریم به عدد 5 هزار مجتمع پارکینگی میرسیم که اگر هر کدام 300 واحد پارکینگ گنجایش داشته باشند یعنی ما یک میلیون و 500 هزار واحد پارکینگ در تهران کم داریم. این درحالی است که ما تعداد خودروهای شمارهگذاری شده در تهران را در این استانداردسازیها نادیده بگیریم! چراکه اگر بخواهیم به ازای هر خودرو یک پارکینگ در نظر بگیریم، وضعیت کمی متفاوت میشود. حالا پلاکهای «تهران 50»هم سر از خیابانهای پایتخت درآورده و معلوم نیست چه مدت زمان لازم است تا مغلوب عددها شویم!
به گزارش «ایران»، آمارها میگوید روزانه حدوداً 5 میلیون خودرو در تهران تردد میکند، دو و نیم متر فضای پارک هم برای هر خودرو در نظر بگیریم، برای آن 500 هزار خودرویی که سالانه به تعداد خودروهای تهران اضافه میشود، نمیتوان به این راحتیها «نسخه پارکینگی» پیچید. اگر بخواهیم میانگین زمانی را که هر راننده برای پیدا کردن جای پارک صرف یا بهتر است بگوییم هدر میدهد هم حساب کنیم به عددی حدوداً 20 دقیقه میرسیم که همین عدد 20 درصد به ترافیک خیابانهای تهران اضافه میکند و البته نتیجه به آلودگی هوایی ختم میشود که مثلاً همین دیروز را برای ساکنان تهران به یک روز ناسالم تبدیل کرد! با این توصیف میبینیم که یک جای پارک ساده بجز آنکه اعصاب راننده را نشانه میرود، ریه سواره روها و پیاده روها را هم درگیر میکند!
ساخت و پاخت برای جای پارک!
وضعیت پیدا کردن جای پارک در تهران البته به این سادگیها نیست. شهرداری پارکینگ بسازد هم تا زمانیکه پراکندگی پارکینگها بدرستی انجام نشود، نمیتوان به پیدا کردن یک جای پارک بدون دردسر دل خوش کرد. تهران نشینها حالا به خوبی میدانند که پارکینگهای سیار کجا و با چه مکانیزمی فعالیت میکنند. کافی است گذرتان به یک بیمارستان، آزمایشگاه، اداره دولتی یا حتی یک کلاس آموزشی بیفتد. بسته به نبود جای پارک، نرخها هم متغیر میشود. اگر در محدودهای، جای پارک نایاب باشد، قیمتها از 30 هزار تومان شروع شده و به 50-60 هزار تومان هم میرسد. این را شهروندی میگوید که برای گرفتن یک آزمایش ساده مجبور به پرداخت 50 هزار تومان برای یک ساعت جای پارک شده است. آقای امیری میگوید: «آن روز دقیقاً 55 دقیقه دور زدم، بقدری که خط بنزینم پایین آمد. نه جای پارکی خالی میشد و نه حتی پارکینگی بود که مراجعه کنم. سرانجام تسلیم مردی شدم که خودروی پرایدش را از جای پارک بیرون آورد و در ازای 50 هزار تومان راضی شد تا یک ساعت توقف کنم. بعداً متوجه شدم که یک باند 5 نفره هستند، 4 نفر ماشین میگذارند و یک نفر هم وضعیت را مدیریت میکند.»
خانم رضوانی حتی برای ایستادن جلوی یک مغازه مثلاً آجیل فروشی هم پول پارک میدهد. او میگوید که به این رویه عادت کرده، نه تنها ناراضی نیست که حاضر است درازای جای پارک، نقداً هزینه پرداخت کند. چون به قول خودش این برایش مقرون به صرفهتر است.» برخیها هم اذعان میکنند که برای رفتن به محل کارشان از یک ترفند جدید استفاده میکنند. جلوی ساختمانهای درحال ساخت معمولاً با یکی از کارگران ساخت و پاخت میکنند و روزانه هم چیزی در حدود 20 تا 30 هزار تومان دشت میدهند. برخیها هم البته مشتریهای دائمی هستند و ماهیانه پرداخت میکنند! جالب اینکه این عده معتقدند با هزینه تاکسیهای خطی و اینترنتی و حتی گرانی پارکینگهای شهرداری برایشان به صرفهتر است که با شهروندان عادی وارد معامله شوند!
فرهنگ «پول زور بده، جای پارک بگیر» حالا به بخشی از ادبیات شهری شهروندان تبدیل شده است. مدیریت شهری تلاش زیادی کرده تا ادبیات شهر «انسان محور» را جایگزین شهر «خودرو محور» کند، اما آنچه در زیر پوست این شهر در جریان است، پیدا کردن راه حلهای غیر قانونی برای راه انداختن کار قانونی شهروندانی است که از پیدا کردن جای پارک به تنگ آمدهاند. چراکه به گفته آنها جای پارکها عادلانه توزیع نشده و شهرداری به هوای اینکه «زحمت جای پارک مردم را از آوردن خودرو کم کند»، فکری به حال سامان دادن به این وضعیت نکرده است. نتیجه آنکه مردم به راههای غیر قانونی پناه آورده و عدهای هم از این بازار درهم سود میبرند!
پارکینگهای محلهای میخواهیم
سید محمد آقا میری، عضو کمیسیون عمران و حمل و نقل شورای شهر تهران در این باره به سه راه حلی اشاره میکند که میتواند راهگشا باشد. او به «ایران» میگوید: «باتوجه به کمبود پارکینگ در تهران، شهرداری تهران با پارکینگ سازیهای اخیر هم نمیتواند این کمبود را برطرف کند. بنابراین بهترین راه حل ورود بخش خصوصی است. اگرچه 550 واحد پارکینگ اخیراً به ظرفیت تهران اضافه شده اما ما بازهم از برنامه عقب هستیم. اغلب پارکینگها در تهران از سوی بخش خصوصی اداره میشود و بهتر است شهرداری زمین تهیه کند و آن را در اختیار بخش خصوصی بگذارد و آنها کار احداث را انجام دهند. دومین راه حل این است که مردم زمینهای خود را به پارکینگهای محلهای تبدیل کنند. چون بعضی از زمینها قابلیت تبدیل شدن به پارکینگهای طبقاتی متناسب با تقاضای مردم محلی را دارند.»
او ادامه میدهد: «راه حل سوم گسترش پارکینگهای مکانیزه است که چون قابلیت جابه جایی دارند میتوانند طی قراردادهای 5 ساله واگذار شده و دوباره در نقطهای دیگر فعال شوند. در این صورت ممکن است بتوانیم به سرانه حداقلی برسیم.»
اما این تناقض را که با ساخت پارکینگ به تشویق شهروندان برای استفاده بیشتر از خودرو دامن میزنیم، چگونه باید توجیه کرد. آیا میتوان توسعه فیزیکی شهر را فدای فرهنگ مدرنی کرد که میگوید کمتر از حمل و نقل عمومی استفاده کنیم؟ آقا میری معتقد است که راه حل در توسعه حمل و نقل عمومی است، چون مردم توان و هوش اجتماعی تحلیل وضعیت را دارند واگر به مترو و اتوبوس دسترسی داشته باشند زحمت استفاده از خودروی شخصی را به خود نمیدهند. مثل خیلیها که چون در مبدأ و مقصد به مترو دسترسی دارند از خودروی شخصی استفاده نمیکنند. او تأکید میکند «در تهران چیزی به نام پارک حاشیهای پولی وجود ندارد. اگر پارکومتر باشد که مردم استفاده میکنند و اگر نبود کسی نباید برای جای پارک پول پرداخت کند.مردم باید تخلفات را گزارش کنند.»
با وجود این معلوم نیست چه تعداد از شهروندان زحمت شکایت از متخلفان را به خود میدهند. آن هم در شرایطی که خودشان به علت نبود جای پارک از دور دور کردنهای بیحاصل خسته شده و حاضرند در ازای یک جای پارک نزدیک و بیدردسر، هزینه پرداخت کنند!
کارشناسان البته تأکید دارند که الزام به تهیه پارکینگ بویژه برای مکانهای عمومی پرتردد یکی از راهکارهایی است که باید در تهران سفت و سخت اجرا شود. شهرداری معتقد است که هماکنون این الزام وجود دارد اما مشکل اینجاست که برخی بیمارستانها و ادارات دولتی چون برای بهرهبرداری نیاز به تمکین قانون ندارند از اجرای آن سرباز میزنند و نتیجه آن میشود که بازار دلالی در اطراف بیمارستانها برای همراهان بیمار شکل گیرد. ضمن آنکه یکی از مشکلات اصلی جای پارک در تهران به شاغلانی بر میگردد که محل کارشان اصولاً هیچ فضایی را به عنوان پارکینگ در نظر نگرفته است! در اینصورت چگونه میتوان این وضعیت سردرگم را سامان داد؟!
روزهای پرکار پزشکان در ازدحام مراکز درمانی
سر آنفلوانزا شلوغ است
یوسف حیدری
گزارشنویس
صدای سرفه یک لحظه هم قطع نمیشود. صندلیهای درمانگاه پر شده و چند نفری هم سرپا ایستادهاند. زن به دیواری تکیه داده و نای ایستادن ندارد. صدای سرفهها که بلندتر میشود چند نفر ماسک روی صورتشان را محکم میکنند. اینجا زمان کُند میگذرد و با هر بیماری که داخل اتاق پزشک میشود بقیه به ساعت خیره میشوند. منشی درمانگاه از همه میخواهد از میز فاصله بگیرند تا در زمان مناسب آنها را صدا بزند. صورت پسرک از شدت تب قرمز شده و مادر دستش را با بطری آب خیس میکند و روی صورتش میکشد. بعد از چند دقیقه صدای اعتراض چند نفر بلند میشود که از منشی میخواهند به پزشک تذکر دهد زمان زیادی برای هر مریض اختصاص ندهد. چند دقیقه بعد بیماری که ساعتی قبل ویزیت شده با سرم و دارو از پله بالا میآید و نفس زنان سراغ اتاق تزریقات را میگیرد: «انگار روزهای اول کرونا دوباره دارد تکرار میشود.» مرد این را میگوید و کیسه داروهایش را نشان میدهد: «تا الان دو بار دکتر آمدهام و هرچی دارو داده خوردهام اما انگار فایدهای ندارند. تشخیص خیلی از دکترها آنفلوانزا است ولی من این طوری فکر نمیکنم. قبلاً هم آنفلوانزا میگرفتیم ولی به این شدت نبود. احتمالاً نوعی ویروس کرونا باشد که مثل قبلیها کشنده نیست ولی خیلی زود همه را مبتلا میکند.»
میز خانم دکتر با فیشهای کاغذی نوبت دهی پر شده است. خستگی در چهرهاش موج میزند ولی با این حال سعی میکند به بیمار آرامش بدهد. به فیشهای روی میز اشاره میکند و میگوید شما نفر 172 هستید که ویزیت میکنم: «این دو هفته واقعاً وحشتناک بود و انگار تمام شدنی هم نیست. هر روز تعداد مبتلایان به ویروس آنفلوانزا بیشتر میشود و خیلیها با حال جسمی بد مراجعه میکنند.»
دکتر نگار نشاطی نگاهی به لیست کشیک درمانگاههای دیگر میاندازد و میگوید: «سه هفته قبل مادرم را از دست دادم. شرایط روحی بدی داشتم. مراسم سوم مادرم که تمام شد از درمانگاه تماس گرفتند و گفتند کمبود پزشک داریم و تعداد بیماران هم زیاد است. با وجود اینکه شرایط روحی خوبی نداشتم قبول کردم و الان دو هفته است که شبانهروز در درمانگاههای مختلف شیفت هستم. امروز از صبح اینجا هستم و غروب هم باید به درمانگاه پاسداران بروم. فردا هم تا شب درمانگاه نازی آباد کشیک هستم. هر روز تعداد بیماران بیشتر میشود. البته هر سال با شروع فصل پاییز و بازگشایی مدارس ما انتظار سرماخوردگی و آنفلوانزا را داریم اما امسال غافلگیر شدیم. سه هفته زودتر از چیزی که تصور میکردیم این بیماری شایع شد. البته علایم ویروس آنفلوانزا با امیکرون شباهتهای زیادی دارد. الان هم یک هفته است که خانه نرفتهام. خیلیها تصور میکنند درمانگاههای شبانهروزی خلوتتر هستند درحالی که نیمه شب هم همین تعداد بیمار پشت در اتاق جمع میشود. از طرف دیگر مشکل کمبود دارو و سرم هم داریم و سعی میکنیم برای بیمار داروی زیاد ننویسیم.»
زن دخترش را روی صندلی کنار خانم دکتر مینشاند و سعی میکند همه علایم بیماری دخترش را بگوید: «دخترم کلاس سوم ابتدایی است و همان اولین روزی که مدرسه رفت احساس کردم علایم سرماخوردگی دارد. چند نفری در کلاسشان سرفه میکردهاند ولی معلم و ناظم مدرسه فکر کردهاند به خاطر حساسیت و آلودگی هوا است. دو سال قبل بهدلیل شرایط کرونا که بچهها کمتر مدرسه میرفتند مسئولان مدرسه توجه بیشتری به سلامت بچهها داشتند. همان ورودی مدرسه تب آنها را میگرفتند و اگر دانشآموزی تب داشت اجازه نمیدادند به کلاس برود. اما با کم شدن کرونا انگار همه پروتکلهای بهداشتی را فراموش کردند. خانوادهها با وجود اینکه بچهها علایم بیماری دارند اما بازهم آنها را مدرسه میفرستند. از تب سنج و ماسک و فاصله اجتماعی هم خبری نیست. 30 دانشآموز در کلاس کنار هم مینشینند و بهدلیل سرد شدن هوا پنجرهها را هم میبندند. در این وضعیت اگر یک نفر مبتلا باشد بقیه را هم مریض میکند. در این یک ماه این سومین بار است دخترم مریض میشود. هر بار علایم پیدا میکند او را به مدرسه نمیفرستم. دارو درمانی را شروع میکنم و بعد از بهبودی وقتی به مدرسه برمی گردد دوباره مریض میشود. واقعاً از این شرایط خسته شدهام.»
هفته گذشته مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری امریکا اعلام کرد دوره شیوع بیماری آنفلوانزا امسال 6 هفته زودتر از دورههای مشابه سال قبل آغاز شده است. بر اساس این آمار تاکنون 880 هزار مورد ابتلای بیماری آنفلوانزا تأیید شده که 6 هزار و 900 نفر بستری و 360 نفر فوت کردهاند. افراد زیادی در ایالتهای مختلف امریکا بر اثر ابتلا به این ویروس بستری شدهاند که در یک دهه گذشته بیسابقه بوده است.
نشاطی میگوید: «آنفلوانزا مثل کرونا ترسناک نیست اما برای کودکان یا کسانی که بیماری زمینهای دارند و سالمندان میتواند خطرناک باشد. البته این ویروس فقط در کشور ما دردسرساز نشده و خیلی از کشورهای دنیا درگیر هستند. با فروکش کردن کرونا خیلیها ماسک نمیزنند و تصور میکنند همه چیز تمام شده درحالی که قدرت انتشار ویروس آنفلوانزا چند برابر بیشتر از کرونا است و برای بچههایی که بیماری زمینهای دارند و همین طور سالمندان میتواند خطرناک باشد. از طرف دیگر رسانهها که در دوران کرونا هر لحظه اطلاعرسانی میکردند امروز توجهی به شیوع ویروس آنفلوانزا ندارند و کمتر به این موضوع میپردازند.»
اما دکتر مسعود بصیر پزشک عمومی یکی از درمانگاههای خرمآباد بر خلاف دکتر نشاطی میگوید: «ویروس آنفلوانزا امسال خیلی پرسرو صدا وارد شد و برخلاف تصور برخی، جامعه پزشکی مثل دوران کرونا غافلگیر نشد.
من 30 سال است طبابت میکنم و هر سال با شروع فصل پاییز انتظار اپیدمی ویروس آنفلوانزا و سرماخوردگی را دارم. شیوع این ویروس همیشه از کودکان شروع میشود که دلیل آن نیز بازگشایی مدارس و نبود فاصله اجتماعی در کلاسهای درس است. اما دوسال گذشته بهدلیل اینکه مردم بیشتر رعایت میکردند و ماسک میزدند قدرت انتشار این ویروس کمتر بود. دوسال گذشته اگر هم کسی به آنفلوانزا مبتلا میشد از آنجایی که ویروس کرونا غالب بود همه ویروسها را کرونا محسوب میکردیم. از طرف دیگر مردم واکسن میزدند و همین باعث بالا رفتن ایمنی بدن میشد ولی با توجه به اینکه از آخرین تزریق واکسن ماهها میگذرد ایمنی بدن نسبت به این ویروس کم شده است. بازگشایی مدارس و برگزاری مراسم جشن و میهمانی و کم شدن فاصله گذاریهای اجتماعی از عوامل مهمی است که باعث اپیدمی ویروس آنفلوانزا شده است. قدرت بیماریزایی این ویروس آن قدر بالا است که یک نفر در یک اتاق دربسته و یا آسانسور و مترو میتواند چند نفر دیگر را هم مبتلا کند.» زن نسخه به دست از اتاق دکتر بیرون میآید و از پلهها پایین میرود. هر چند لحظه یک بار میایستد و نفسی تازه میکند. سرفه امانش را بریده و سعی میکند نفسش را نگه دارد. از منشی تزریقات میخواهد برای تزریق سرم به او وقت بدهد: «سه سال از ویروس کرونا فرار کردم و به گوشهای در شمال پناه بردم. نه میهمانی رفتم و نه جایی تا جان سالم به در ببرم. اما این بار گیر ویروس آنفلوانزا افتادم. انگار راه فراری هم از این ویروس وجود ندارد.»
گزارشنویس
صدای سرفه یک لحظه هم قطع نمیشود. صندلیهای درمانگاه پر شده و چند نفری هم سرپا ایستادهاند. زن به دیواری تکیه داده و نای ایستادن ندارد. صدای سرفهها که بلندتر میشود چند نفر ماسک روی صورتشان را محکم میکنند. اینجا زمان کُند میگذرد و با هر بیماری که داخل اتاق پزشک میشود بقیه به ساعت خیره میشوند. منشی درمانگاه از همه میخواهد از میز فاصله بگیرند تا در زمان مناسب آنها را صدا بزند. صورت پسرک از شدت تب قرمز شده و مادر دستش را با بطری آب خیس میکند و روی صورتش میکشد. بعد از چند دقیقه صدای اعتراض چند نفر بلند میشود که از منشی میخواهند به پزشک تذکر دهد زمان زیادی برای هر مریض اختصاص ندهد. چند دقیقه بعد بیماری که ساعتی قبل ویزیت شده با سرم و دارو از پله بالا میآید و نفس زنان سراغ اتاق تزریقات را میگیرد: «انگار روزهای اول کرونا دوباره دارد تکرار میشود.» مرد این را میگوید و کیسه داروهایش را نشان میدهد: «تا الان دو بار دکتر آمدهام و هرچی دارو داده خوردهام اما انگار فایدهای ندارند. تشخیص خیلی از دکترها آنفلوانزا است ولی من این طوری فکر نمیکنم. قبلاً هم آنفلوانزا میگرفتیم ولی به این شدت نبود. احتمالاً نوعی ویروس کرونا باشد که مثل قبلیها کشنده نیست ولی خیلی زود همه را مبتلا میکند.»
میز خانم دکتر با فیشهای کاغذی نوبت دهی پر شده است. خستگی در چهرهاش موج میزند ولی با این حال سعی میکند به بیمار آرامش بدهد. به فیشهای روی میز اشاره میکند و میگوید شما نفر 172 هستید که ویزیت میکنم: «این دو هفته واقعاً وحشتناک بود و انگار تمام شدنی هم نیست. هر روز تعداد مبتلایان به ویروس آنفلوانزا بیشتر میشود و خیلیها با حال جسمی بد مراجعه میکنند.»
دکتر نگار نشاطی نگاهی به لیست کشیک درمانگاههای دیگر میاندازد و میگوید: «سه هفته قبل مادرم را از دست دادم. شرایط روحی بدی داشتم. مراسم سوم مادرم که تمام شد از درمانگاه تماس گرفتند و گفتند کمبود پزشک داریم و تعداد بیماران هم زیاد است. با وجود اینکه شرایط روحی خوبی نداشتم قبول کردم و الان دو هفته است که شبانهروز در درمانگاههای مختلف شیفت هستم. امروز از صبح اینجا هستم و غروب هم باید به درمانگاه پاسداران بروم. فردا هم تا شب درمانگاه نازی آباد کشیک هستم. هر روز تعداد بیماران بیشتر میشود. البته هر سال با شروع فصل پاییز و بازگشایی مدارس ما انتظار سرماخوردگی و آنفلوانزا را داریم اما امسال غافلگیر شدیم. سه هفته زودتر از چیزی که تصور میکردیم این بیماری شایع شد. البته علایم ویروس آنفلوانزا با امیکرون شباهتهای زیادی دارد. الان هم یک هفته است که خانه نرفتهام. خیلیها تصور میکنند درمانگاههای شبانهروزی خلوتتر هستند درحالی که نیمه شب هم همین تعداد بیمار پشت در اتاق جمع میشود. از طرف دیگر مشکل کمبود دارو و سرم هم داریم و سعی میکنیم برای بیمار داروی زیاد ننویسیم.»
زن دخترش را روی صندلی کنار خانم دکتر مینشاند و سعی میکند همه علایم بیماری دخترش را بگوید: «دخترم کلاس سوم ابتدایی است و همان اولین روزی که مدرسه رفت احساس کردم علایم سرماخوردگی دارد. چند نفری در کلاسشان سرفه میکردهاند ولی معلم و ناظم مدرسه فکر کردهاند به خاطر حساسیت و آلودگی هوا است. دو سال قبل بهدلیل شرایط کرونا که بچهها کمتر مدرسه میرفتند مسئولان مدرسه توجه بیشتری به سلامت بچهها داشتند. همان ورودی مدرسه تب آنها را میگرفتند و اگر دانشآموزی تب داشت اجازه نمیدادند به کلاس برود. اما با کم شدن کرونا انگار همه پروتکلهای بهداشتی را فراموش کردند. خانوادهها با وجود اینکه بچهها علایم بیماری دارند اما بازهم آنها را مدرسه میفرستند. از تب سنج و ماسک و فاصله اجتماعی هم خبری نیست. 30 دانشآموز در کلاس کنار هم مینشینند و بهدلیل سرد شدن هوا پنجرهها را هم میبندند. در این وضعیت اگر یک نفر مبتلا باشد بقیه را هم مریض میکند. در این یک ماه این سومین بار است دخترم مریض میشود. هر بار علایم پیدا میکند او را به مدرسه نمیفرستم. دارو درمانی را شروع میکنم و بعد از بهبودی وقتی به مدرسه برمی گردد دوباره مریض میشود. واقعاً از این شرایط خسته شدهام.»
هفته گذشته مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری امریکا اعلام کرد دوره شیوع بیماری آنفلوانزا امسال 6 هفته زودتر از دورههای مشابه سال قبل آغاز شده است. بر اساس این آمار تاکنون 880 هزار مورد ابتلای بیماری آنفلوانزا تأیید شده که 6 هزار و 900 نفر بستری و 360 نفر فوت کردهاند. افراد زیادی در ایالتهای مختلف امریکا بر اثر ابتلا به این ویروس بستری شدهاند که در یک دهه گذشته بیسابقه بوده است.
نشاطی میگوید: «آنفلوانزا مثل کرونا ترسناک نیست اما برای کودکان یا کسانی که بیماری زمینهای دارند و سالمندان میتواند خطرناک باشد. البته این ویروس فقط در کشور ما دردسرساز نشده و خیلی از کشورهای دنیا درگیر هستند. با فروکش کردن کرونا خیلیها ماسک نمیزنند و تصور میکنند همه چیز تمام شده درحالی که قدرت انتشار ویروس آنفلوانزا چند برابر بیشتر از کرونا است و برای بچههایی که بیماری زمینهای دارند و همین طور سالمندان میتواند خطرناک باشد. از طرف دیگر رسانهها که در دوران کرونا هر لحظه اطلاعرسانی میکردند امروز توجهی به شیوع ویروس آنفلوانزا ندارند و کمتر به این موضوع میپردازند.»
اما دکتر مسعود بصیر پزشک عمومی یکی از درمانگاههای خرمآباد بر خلاف دکتر نشاطی میگوید: «ویروس آنفلوانزا امسال خیلی پرسرو صدا وارد شد و برخلاف تصور برخی، جامعه پزشکی مثل دوران کرونا غافلگیر نشد.
من 30 سال است طبابت میکنم و هر سال با شروع فصل پاییز انتظار اپیدمی ویروس آنفلوانزا و سرماخوردگی را دارم. شیوع این ویروس همیشه از کودکان شروع میشود که دلیل آن نیز بازگشایی مدارس و نبود فاصله اجتماعی در کلاسهای درس است. اما دوسال گذشته بهدلیل اینکه مردم بیشتر رعایت میکردند و ماسک میزدند قدرت انتشار این ویروس کمتر بود. دوسال گذشته اگر هم کسی به آنفلوانزا مبتلا میشد از آنجایی که ویروس کرونا غالب بود همه ویروسها را کرونا محسوب میکردیم. از طرف دیگر مردم واکسن میزدند و همین باعث بالا رفتن ایمنی بدن میشد ولی با توجه به اینکه از آخرین تزریق واکسن ماهها میگذرد ایمنی بدن نسبت به این ویروس کم شده است. بازگشایی مدارس و برگزاری مراسم جشن و میهمانی و کم شدن فاصله گذاریهای اجتماعی از عوامل مهمی است که باعث اپیدمی ویروس آنفلوانزا شده است. قدرت بیماریزایی این ویروس آن قدر بالا است که یک نفر در یک اتاق دربسته و یا آسانسور و مترو میتواند چند نفر دیگر را هم مبتلا کند.» زن نسخه به دست از اتاق دکتر بیرون میآید و از پلهها پایین میرود. هر چند لحظه یک بار میایستد و نفسی تازه میکند. سرفه امانش را بریده و سعی میکند نفسش را نگه دارد. از منشی تزریقات میخواهد برای تزریق سرم به او وقت بدهد: «سه سال از ویروس کرونا فرار کردم و به گوشهای در شمال پناه بردم. نه میهمانی رفتم و نه جایی تا جان سالم به در ببرم. اما این بار گیر ویروس آنفلوانزا افتادم. انگار راه فراری هم از این ویروس وجود ندارد.»
درپی ازدحام جمعیت اتفاق افتاد
120 کشته در جشن هالووین کره جنوبی
در پی ازدحام جمعیت در منطقه مرکزی سئول پایتخت کره جنوبی در جشن هالووین، دست کم 120 نفر کشته شدند. این در حالی است که صدها نفر دیگر نیز در این حادثه مجروح شدهاند. به گزارش فارس؛ «چوی چئون سیک» از مقامهای کره جنوبی گفت: هنگامی که جمعیت در حال حرکت به سوی یک گذرگاه باریک در نزدیکی هتل همیلتون بودند، تعدادی از افراد تا حد مرگ تحت فشار قرار گرفتند.
پلیس گفت که چند نفر از مجروحان در محل حادثه در خیابان Itaewon تحت احیای قلبی گرفتند و بسیاری دیگر از مجروحان نیز به بیمارستانهای نزدیک منتقل شدند. گزارش برخی رسانههای محلی حاکی از آن است که جمعیت پس از آن به سوی خیابان Itaewon هجوم بردند که شایعه شده بود یک سلبریتی که نامش نیز اعلام نشده، در کافهای در نزدیکی آنجا حضور پیدا کرده است. «یون سوک یئول» رئیس جمهور کرهجنوبی طی بیانیهای از مقامهای این کشور خواست تا درباره درمان سریع مجروحان این حادثه اطمینان حاصل شده و موارد امنیتی در مراکز برگزاری جشن نیز بازبینی شود. به طور جداگانه «هان دوک سو» نخست وزیر کرهجنوبی نیز به مقامات این کشور دستور داد تا حداکثر تلاش خود را به کار بسته تا تلفات این حادثه به کمترین میزان خود برسد.
پلیس گفت که چند نفر از مجروحان در محل حادثه در خیابان Itaewon تحت احیای قلبی گرفتند و بسیاری دیگر از مجروحان نیز به بیمارستانهای نزدیک منتقل شدند. گزارش برخی رسانههای محلی حاکی از آن است که جمعیت پس از آن به سوی خیابان Itaewon هجوم بردند که شایعه شده بود یک سلبریتی که نامش نیز اعلام نشده، در کافهای در نزدیکی آنجا حضور پیدا کرده است. «یون سوک یئول» رئیس جمهور کرهجنوبی طی بیانیهای از مقامهای این کشور خواست تا درباره درمان سریع مجروحان این حادثه اطمینان حاصل شده و موارد امنیتی در مراکز برگزاری جشن نیز بازبینی شود. به طور جداگانه «هان دوک سو» نخست وزیر کرهجنوبی نیز به مقامات این کشور دستور داد تا حداکثر تلاش خود را به کار بسته تا تلفات این حادثه به کمترین میزان خود برسد.
روز گذشته با حضور گسترده مردم همدان، نسیمشهر و آمل رقم خورد
تشییع شهدا در گوشه گوشه وطن
در شهرستان آمل، پیکر ۲ شهید حادثه تروریستی این شهر زیر آسمان بارانی بر دوش مردم ولایتمدار این شهر تشییع و در جوار امامزاده ابراهیم(ع) به خاک سپرده شدند. پیکر شهیدان هادی چاکسری و علی فاضلی، در میان حزن و اندوه خانوادهها، مسئولان استانی و نوحهخوانی و سینهزنی مردم هزار سنگر از میدان قائم تا حرم مطهر امامزاده ابراهیم(ع) آمل تشییع شد
گروه سیاسی/ روز گذشته شهرهای همدان، نسیمشهر در استان تهران و آمل در مازندران نیز شاهد برگزاری مراسم تشییع پیکر 4 شهید مدافع امنیت بودند. یکی از این شهدا، احسان مرادی بود که در حادثه تروریستی شاهچراغ به شهادت رسید و دیگری پیکر پاک امیرکمندی، شهید مدافع امنیت بود که از سوی مردم شهیدپرور نسیمشهر تشییع و به خاک سپرده شد. در آمل، پیکر دو شهید بسیجی تشییع شد که در یک حمله تروریستی در این شهر به شهادت رسیدند.
به گزارش ایرنا، در شهر همدان، پیکر پاک و مطهر شهیداحسان مرادی با حضور پرشور و حماسی مردم و شماری از مسئولان استانی تشییع شد. مردم دارالمؤمنین همدان با حضور گسترده و پرشور خود اقدام تروریستی در شیراز را محکوم و بر ضرورت هوشیاری و اتحاد در مقابل توطئههای دشمنان تأکید کردند. «احسان مرادی» ۵۸ ساله از خادمان افتخاری حرم مطهر حضرت شاهچراغ و اهل روستای دهپیاز از توابع بخش همدان بود که عصر چهارشنبه گذشته در جمع نمازگزاران و به دنبال حمله تروریستی به شهادت رسید.
تشییع پاسدار شهید در نسیم شهر
در نسیم شهر نیز مراسم تشییع پیکر پاک شهید امنیت، پاسدار امیر کمندی با حضور پرشور مردم شهیدپرور نسیمشهر و همرزمان این شهید برگزار و پیکر این شهید در آستان مقدس امامزاده اسماعیل نسیمشهر به خاک سپرده شد. سرهنگ دوم پاسدار امیر کمندی، یکی از پاسداران نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، چهارشنبه گذشته در حین مقابله با اغتشاشگران در خیابان ستارخان، از سوی یکی از مخلان نظم و امنیت بر اثر اصابت نارنجک دستی از ناحیه سر مجروح شد و به درجه رفیع شهادت نائل آمد. این شهید متولد سال ۱۳۷۰ و دارای دو فرزند (یک پسر یک ساله و یک دختر سه ساله) است که در دفاع از جان و مال و ناموس مردم جمهوری اسلامی ایران جان خود را فدای انقلاب کرد.
تدفین در روز بارانی آمل
در شهرستان آمل نیز، پیکر ۲ شهید حادثه تروریستی این شهر زیر آسمان بارانی بر دوش مردم ولایتمدار این شهر تشییع و در جوار امامزاده ابراهیم(ع) به خاک سپرده شدند. پیکر شهیدان هادی چاکسری و علی فاضلی، در میان حزن و اندوه خانوادهها، مسئولان استانی و نوحهخوانی و سینهزنی مردم هزار سنگر از میدان قائم تا حرم مطهر امامزاده ابراهیم(ع) آمل تشییع شد. شرکتکنندگان در آیین تشییع با سردادن شعارهایی حادثه تروریستی پنجم آبان ماه آمل را محکوم کردند و خواستار برخورد قاطع دستگاههای امنیتی، اطلاعاتی، انتظامی و قضایی با آشوبگران و اغتشاشگران شدند. شهیدهادی چاکسری متولد ۱۳۷۱ و شهیدعلی فاضلی متولد ۱۳۷۲، از نیروهای بسیج مردمی بودند که شامگاه پنجشنبه پنجم آبان در حمله تروریستی در شهر آمل با شلیک گلوله از سوی آشوبگران به شهادت رسیدند.
قطعه 26، میزبان شهید معصومی
جمعه گذشته نیز پیکر مطهر شهید «سیدفریدالدین معصومی» از شهدای حادثه تروریستی حرم مطهر شاهچراغ در جمع پرشور نمازگزاران نماز جمعه تهران تشییع و در قطعه ۲۶ گلزار شهدای بهشتزهرای تهران آرام گرفت. شهید سیدفریدالدین معصومی، دارای مدرک دکترای مکانیک مدیرعامل جهادگر هلدینگ برق و انرژی غدیر که برای پیگیری روند پیشبرد پروژهها در استان فارس به شیراز سفر کرده بود، بعدازظهر روز چهارشنبه ۴ آبان ماه برای نماز مغرب و عشاء در جوار ضریح حضرت احمد بن موسی حضور یافت که در حادثه تروریستی شاهچراغ(ع) به شهادت رسید.
گروه سیاسی/ روز گذشته شهرهای همدان، نسیمشهر در استان تهران و آمل در مازندران نیز شاهد برگزاری مراسم تشییع پیکر 4 شهید مدافع امنیت بودند. یکی از این شهدا، احسان مرادی بود که در حادثه تروریستی شاهچراغ به شهادت رسید و دیگری پیکر پاک امیرکمندی، شهید مدافع امنیت بود که از سوی مردم شهیدپرور نسیمشهر تشییع و به خاک سپرده شد. در آمل، پیکر دو شهید بسیجی تشییع شد که در یک حمله تروریستی در این شهر به شهادت رسیدند.
به گزارش ایرنا، در شهر همدان، پیکر پاک و مطهر شهیداحسان مرادی با حضور پرشور و حماسی مردم و شماری از مسئولان استانی تشییع شد. مردم دارالمؤمنین همدان با حضور گسترده و پرشور خود اقدام تروریستی در شیراز را محکوم و بر ضرورت هوشیاری و اتحاد در مقابل توطئههای دشمنان تأکید کردند. «احسان مرادی» ۵۸ ساله از خادمان افتخاری حرم مطهر حضرت شاهچراغ و اهل روستای دهپیاز از توابع بخش همدان بود که عصر چهارشنبه گذشته در جمع نمازگزاران و به دنبال حمله تروریستی به شهادت رسید.
تشییع پاسدار شهید در نسیم شهر
در نسیم شهر نیز مراسم تشییع پیکر پاک شهید امنیت، پاسدار امیر کمندی با حضور پرشور مردم شهیدپرور نسیمشهر و همرزمان این شهید برگزار و پیکر این شهید در آستان مقدس امامزاده اسماعیل نسیمشهر به خاک سپرده شد. سرهنگ دوم پاسدار امیر کمندی، یکی از پاسداران نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، چهارشنبه گذشته در حین مقابله با اغتشاشگران در خیابان ستارخان، از سوی یکی از مخلان نظم و امنیت بر اثر اصابت نارنجک دستی از ناحیه سر مجروح شد و به درجه رفیع شهادت نائل آمد. این شهید متولد سال ۱۳۷۰ و دارای دو فرزند (یک پسر یک ساله و یک دختر سه ساله) است که در دفاع از جان و مال و ناموس مردم جمهوری اسلامی ایران جان خود را فدای انقلاب کرد.
تدفین در روز بارانی آمل
در شهرستان آمل نیز، پیکر ۲ شهید حادثه تروریستی این شهر زیر آسمان بارانی بر دوش مردم ولایتمدار این شهر تشییع و در جوار امامزاده ابراهیم(ع) به خاک سپرده شدند. پیکر شهیدان هادی چاکسری و علی فاضلی، در میان حزن و اندوه خانوادهها، مسئولان استانی و نوحهخوانی و سینهزنی مردم هزار سنگر از میدان قائم تا حرم مطهر امامزاده ابراهیم(ع) آمل تشییع شد. شرکتکنندگان در آیین تشییع با سردادن شعارهایی حادثه تروریستی پنجم آبان ماه آمل را محکوم کردند و خواستار برخورد قاطع دستگاههای امنیتی، اطلاعاتی، انتظامی و قضایی با آشوبگران و اغتشاشگران شدند. شهیدهادی چاکسری متولد ۱۳۷۱ و شهیدعلی فاضلی متولد ۱۳۷۲، از نیروهای بسیج مردمی بودند که شامگاه پنجشنبه پنجم آبان در حمله تروریستی در شهر آمل با شلیک گلوله از سوی آشوبگران به شهادت رسیدند.
قطعه 26، میزبان شهید معصومی
جمعه گذشته نیز پیکر مطهر شهید «سیدفریدالدین معصومی» از شهدای حادثه تروریستی حرم مطهر شاهچراغ در جمع پرشور نمازگزاران نماز جمعه تهران تشییع و در قطعه ۲۶ گلزار شهدای بهشتزهرای تهران آرام گرفت. شهید سیدفریدالدین معصومی، دارای مدرک دکترای مکانیک مدیرعامل جهادگر هلدینگ برق و انرژی غدیر که برای پیگیری روند پیشبرد پروژهها در استان فارس به شیراز سفر کرده بود، بعدازظهر روز چهارشنبه ۴ آبان ماه برای نماز مغرب و عشاء در جوار ضریح حضرت احمد بن موسی حضور یافت که در حادثه تروریستی شاهچراغ(ع) به شهادت رسید.
تلاش امریکا برای برگزاری جلسه شورای امنیت در حمایت از اغتشاشگران
بازیگر اصلی وارد بازی شد
امریکا به همراه آلبانی در تداوم دخالت در امور داخلی ایران، در پی برگزاری نشست غیررسمی شورای امنیت درباره اغتشاشات در روز چهارشنبه هفته جاری هستند. منابع دیپلماتیک افزودند: این اقدام امریکا واکنشی به گزارش جامعه اطلاعاتی ایران - وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران - درباره عوامل پشت پرده اغتشاشات در ایران است
گروه سیاسی/ روز جمعه بود که وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در بیانیهای مشترک به مداخلات رژیم امریکا در اغتشاشات اخیر ایران پرداختند.
در این بیانیه با اشاره به مستندات اطلاعاتی آمده است که سرویس جاسوسی سیا با همکاری سرویسهای جاسوسی همپیمان و نیابتی های مُرتجع، پیش از آغاز آشوبها، برای راهاندازی یک غائله سراسری در ایران با هدف ارتکاب جنایت علیه ملت بزرگ ایران و تمامیت ارضی کشور و نیز زمینهسازی برای تشدید فشارهای خارجی، طراحی مبسوطی بهعمل آورده بود. در این بیانیه بهصورت تحلیلی و مستند به نقش مستقیم امریکا در آشوبهای اخیر پرداخته شده و آمده است: «طبق اطلاعات موجود نقش اصلی را در این میان آژانس اطلاعات مرکزی امریکا (C.I.A) به عهده داشت و از همکاری نزدیک سرویس اطلاعات خارجی انگلیس خبیث، سرویس اطلاعات خارجی رژیم کودککش صهیونیستی (موساد) و سرویس اطلاعات خارجی اشرافیت بَدَوی آل سعود و چند کشور دیگر برخوردار بود. اطلاعات معتبری در اختیار است که برنامهریزی و اجرای عملیاتی بخش عمده آشوبها توسط سرویس موساد با همکاری شقیترین گروهکهای تروریستی صورت گرفته است.»
شکست طراحی ضدایرانی
همزمان با این بیانیه تبیینی درخصوص نقش دشمنان ایران از جمله نقش محوری دستگاه جاسوسی امریکا، این کشور تلاش دارد تا با برگزاری نشست غیررسمی در شورای امنیت سازمان ملل به تحرکات اخیر خود رنگی بینالمللی داده و در کنار اتهام حمایت از جنگ اوکراین به دخالت در امور داخلی ایران ادامه دهد. این مداخله در شرایط کنونی و خروش مردم ایران در هزار شهر کشور علیه اغتشاشگران نشان از آن دارد که امریکا تلاش دارد تا با تنفس مصنوعی دادن به آشوبگران از شکست زودهنگام طراحی ضدایرانی خود فرار کند و چند روزی بیشتر از عوامل داخلی خود برای پروژه ناامنی استفاده نماید.
پیگیری اهداف سیاسی در سازمان ملل
نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل در واکنش به تقلای امریکا برای این اقدام، آن را تلاشی برای پیشبرد اهداف سیاسی خود حتی به قیمت نقض قوانین بینالمللی اعلام کرد. به گزارش ایرنا، نمایندگی دائم جمهوری اسلامی ایران نزد سازمان ملل متحد در نیویورک جمعه شب به وقت محلی در واکنش به اخبار منتشره مبنی بر تلاش امریکا برای برگزاری نشست غیررسمی شورای امنیت این سازمان درخصوص مسائل داخلی ایران تأکید کرد: با توجه به ریاکاری، استفاده از استاندارد دوگانه و اعمال گزینشی حقوق بشر، ادعاهای امریکا در حمایت از زنان ایرانی را فریبنده و فاقد حسننیت میدانیم. نمایندگی دائم جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل خاطرنشان کرد: براساس گزارش جامعه اطلاعاتی ایران، امریکا متهم ردیف اول اغتشاشات است. نمایندگی ایران در سازمان ملل تصریح کرد: ایالات متحده و متحدانش بهطور مداوم از چنین بستری (سازمان ملل) برای پیشبرد برنامه سیاسی خود حتی به قیمت نقض قوانین بینالمللی و منشور ملل متحد سوءاستفاده کردهاند.
هراس رویترز از انتشار گزارش نهادهای اطلاعاتی ایران
گفتنی است خبرگزاری انگلیسی رویترز، در پی انتشار خبر یکجانبه و مغرضانه خود درباره نشست غیررسمی شورای امنیت، در انتشار جوابیه نمایندگی جمهوری اسلامی ایران، بخش مربوط به ارزیابی جامعه اطلاعاتی ایران از نقش امریکا در اغتشاشات اخیر را حذف کرده است. پیش از این، منابع دیپلماتیک در پی تقلای واشنگتن برای برگزاری نشستی غیررسمی در شورای امنیت سازمان ملل به خبرنگار ایرنا گفتند که امریکا به همراه آلبانی در تداوم دخالت در امور داخلی ایران، در پی برگزاری این نشست در روز چهارشنبه هفته جاری هستند. منابع دیپلماتیک افزودند: این اقدام امریکا واکنشی به گزارش جامعه اطلاعاتی ایران - وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران - درباره عوامل پشت پرده اغتشاشات در ایران است. منابع دیپلماتیک تصریح کردند: امریکا به جای پاسخگویی به موارد ذکر شده در گزارش متقن جامعه اطلاعاتی ایران، با فرار رو به جلو، درحال نمایش حمایت از حقوق بشر بصورت گزینشی و با اهداف خاص سیاسی است.
تقلای ناتمام
همزمان با تلاشهای ناکام دیپلماتهای امریکایی در سازمان ملل برای دامن زدن به ناامنی و اغتشاش در ایران ، ۱۳ نفر از قانونگذاران امریکایی نیز با ارسال نامهای به شرکتهای بزرگ فناوری، از آنها خواستند که دسترسی آشوبگران به ابزارهای آنلاین را تسهیل کنند. این گروه از مقامات امریکایی از هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه نامهای خطاب به شرکتهای فناوری منتشر کردند و در آن، از این شرکتها خواستند تا با توجه به اقدام اخیر دولت برای کاهش تحریمهای مرتبط با دسترسی مردم ایران به اینترنت، این روند را تسهیل کنند.
راهبرد امریکا به روایت پولیتیکو
از سوی دیگر نشریه پولیتیکو در تحلیلی عنوان کرد که «جو بایدن با درخواستهای فزایندهای از سوی اپوزیسیون خارج نشین برای اعلام حمایت آشکار از تغییر نظام در ایران مواجه است؛ زیرا حاکمان ایران با موجی از اعتراضها روبرو هستند. اما بایدن و دستیارانش حاضر نیستند تا این حد پیش بروند.» این نشریه همچنین خبرداد: «در عوض، به گفته شش مقام امریکایی آشنا با این موضوع، دولت بایدن در حال ترسیم یک مسیر میانه است؛ مسیری که از معترضان ایرانی حمایت میکند و به آنها در کاهش برخی تحریمها کمک میکند (اشاره به مسأله تحریم اینترنت)، اما این چیزی کمتر از یک کمپین فشار همه جانبه برای منزوی کردن دولت ایران یا کنار گذاشتن مذاکرات هستهای با ایران است.» این راهبرد مورد اشاره پولیتیکو نشان می دهد امریکایی ها در عین ناامیدی از رویکرد براندازانه علیه ایران، تلاش دارند تا فشارها علیه تهران را ادامه دهند.
تحریم اشخاص و نهادهای امریکایی و کانادایی
ناصر کنعانی شامگاه جمعه خبر داد: جمهوری اسلامی ایران براساس مصوبات مراجع ذیربط و در چهارچوب قواعد مرتبط و سازکارهای تحریمی مربوطه و به عنوان عمل متقابل، بزودی اشخاص و نهادهای امریکایی و کانادایی را به دلیل اقدامات عامدانه آنان در حمایت از تروریسم و گروههای تروریستی، ترویج و تحریک به تروریسم و خشونت و نفرتپراکنی که موجب اغتشاش، خشونت، اقدامات تروریستی و نقض حقوق بشر علیه ملت ایران شده، تحت تحریم قرار خواهد داد.
گروه سیاسی/ روز جمعه بود که وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در بیانیهای مشترک به مداخلات رژیم امریکا در اغتشاشات اخیر ایران پرداختند.
در این بیانیه با اشاره به مستندات اطلاعاتی آمده است که سرویس جاسوسی سیا با همکاری سرویسهای جاسوسی همپیمان و نیابتی های مُرتجع، پیش از آغاز آشوبها، برای راهاندازی یک غائله سراسری در ایران با هدف ارتکاب جنایت علیه ملت بزرگ ایران و تمامیت ارضی کشور و نیز زمینهسازی برای تشدید فشارهای خارجی، طراحی مبسوطی بهعمل آورده بود. در این بیانیه بهصورت تحلیلی و مستند به نقش مستقیم امریکا در آشوبهای اخیر پرداخته شده و آمده است: «طبق اطلاعات موجود نقش اصلی را در این میان آژانس اطلاعات مرکزی امریکا (C.I.A) به عهده داشت و از همکاری نزدیک سرویس اطلاعات خارجی انگلیس خبیث، سرویس اطلاعات خارجی رژیم کودککش صهیونیستی (موساد) و سرویس اطلاعات خارجی اشرافیت بَدَوی آل سعود و چند کشور دیگر برخوردار بود. اطلاعات معتبری در اختیار است که برنامهریزی و اجرای عملیاتی بخش عمده آشوبها توسط سرویس موساد با همکاری شقیترین گروهکهای تروریستی صورت گرفته است.»
شکست طراحی ضدایرانی
همزمان با این بیانیه تبیینی درخصوص نقش دشمنان ایران از جمله نقش محوری دستگاه جاسوسی امریکا، این کشور تلاش دارد تا با برگزاری نشست غیررسمی در شورای امنیت سازمان ملل به تحرکات اخیر خود رنگی بینالمللی داده و در کنار اتهام حمایت از جنگ اوکراین به دخالت در امور داخلی ایران ادامه دهد. این مداخله در شرایط کنونی و خروش مردم ایران در هزار شهر کشور علیه اغتشاشگران نشان از آن دارد که امریکا تلاش دارد تا با تنفس مصنوعی دادن به آشوبگران از شکست زودهنگام طراحی ضدایرانی خود فرار کند و چند روزی بیشتر از عوامل داخلی خود برای پروژه ناامنی استفاده نماید.
پیگیری اهداف سیاسی در سازمان ملل
نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل در واکنش به تقلای امریکا برای این اقدام، آن را تلاشی برای پیشبرد اهداف سیاسی خود حتی به قیمت نقض قوانین بینالمللی اعلام کرد. به گزارش ایرنا، نمایندگی دائم جمهوری اسلامی ایران نزد سازمان ملل متحد در نیویورک جمعه شب به وقت محلی در واکنش به اخبار منتشره مبنی بر تلاش امریکا برای برگزاری نشست غیررسمی شورای امنیت این سازمان درخصوص مسائل داخلی ایران تأکید کرد: با توجه به ریاکاری، استفاده از استاندارد دوگانه و اعمال گزینشی حقوق بشر، ادعاهای امریکا در حمایت از زنان ایرانی را فریبنده و فاقد حسننیت میدانیم. نمایندگی دائم جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل خاطرنشان کرد: براساس گزارش جامعه اطلاعاتی ایران، امریکا متهم ردیف اول اغتشاشات است. نمایندگی ایران در سازمان ملل تصریح کرد: ایالات متحده و متحدانش بهطور مداوم از چنین بستری (سازمان ملل) برای پیشبرد برنامه سیاسی خود حتی به قیمت نقض قوانین بینالمللی و منشور ملل متحد سوءاستفاده کردهاند.
هراس رویترز از انتشار گزارش نهادهای اطلاعاتی ایران
گفتنی است خبرگزاری انگلیسی رویترز، در پی انتشار خبر یکجانبه و مغرضانه خود درباره نشست غیررسمی شورای امنیت، در انتشار جوابیه نمایندگی جمهوری اسلامی ایران، بخش مربوط به ارزیابی جامعه اطلاعاتی ایران از نقش امریکا در اغتشاشات اخیر را حذف کرده است. پیش از این، منابع دیپلماتیک در پی تقلای واشنگتن برای برگزاری نشستی غیررسمی در شورای امنیت سازمان ملل به خبرنگار ایرنا گفتند که امریکا به همراه آلبانی در تداوم دخالت در امور داخلی ایران، در پی برگزاری این نشست در روز چهارشنبه هفته جاری هستند. منابع دیپلماتیک افزودند: این اقدام امریکا واکنشی به گزارش جامعه اطلاعاتی ایران - وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران - درباره عوامل پشت پرده اغتشاشات در ایران است. منابع دیپلماتیک تصریح کردند: امریکا به جای پاسخگویی به موارد ذکر شده در گزارش متقن جامعه اطلاعاتی ایران، با فرار رو به جلو، درحال نمایش حمایت از حقوق بشر بصورت گزینشی و با اهداف خاص سیاسی است.
تقلای ناتمام
همزمان با تلاشهای ناکام دیپلماتهای امریکایی در سازمان ملل برای دامن زدن به ناامنی و اغتشاش در ایران ، ۱۳ نفر از قانونگذاران امریکایی نیز با ارسال نامهای به شرکتهای بزرگ فناوری، از آنها خواستند که دسترسی آشوبگران به ابزارهای آنلاین را تسهیل کنند. این گروه از مقامات امریکایی از هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه نامهای خطاب به شرکتهای فناوری منتشر کردند و در آن، از این شرکتها خواستند تا با توجه به اقدام اخیر دولت برای کاهش تحریمهای مرتبط با دسترسی مردم ایران به اینترنت، این روند را تسهیل کنند.
راهبرد امریکا به روایت پولیتیکو
از سوی دیگر نشریه پولیتیکو در تحلیلی عنوان کرد که «جو بایدن با درخواستهای فزایندهای از سوی اپوزیسیون خارج نشین برای اعلام حمایت آشکار از تغییر نظام در ایران مواجه است؛ زیرا حاکمان ایران با موجی از اعتراضها روبرو هستند. اما بایدن و دستیارانش حاضر نیستند تا این حد پیش بروند.» این نشریه همچنین خبرداد: «در عوض، به گفته شش مقام امریکایی آشنا با این موضوع، دولت بایدن در حال ترسیم یک مسیر میانه است؛ مسیری که از معترضان ایرانی حمایت میکند و به آنها در کاهش برخی تحریمها کمک میکند (اشاره به مسأله تحریم اینترنت)، اما این چیزی کمتر از یک کمپین فشار همه جانبه برای منزوی کردن دولت ایران یا کنار گذاشتن مذاکرات هستهای با ایران است.» این راهبرد مورد اشاره پولیتیکو نشان می دهد امریکایی ها در عین ناامیدی از رویکرد براندازانه علیه ایران، تلاش دارند تا فشارها علیه تهران را ادامه دهند.
تحریم اشخاص و نهادهای امریکایی و کانادایی
ناصر کنعانی شامگاه جمعه خبر داد: جمهوری اسلامی ایران براساس مصوبات مراجع ذیربط و در چهارچوب قواعد مرتبط و سازکارهای تحریمی مربوطه و به عنوان عمل متقابل، بزودی اشخاص و نهادهای امریکایی و کانادایی را به دلیل اقدامات عامدانه آنان در حمایت از تروریسم و گروههای تروریستی، ترویج و تحریک به تروریسم و خشونت و نفرتپراکنی که موجب اغتشاش، خشونت، اقدامات تروریستی و نقض حقوق بشر علیه ملت ایران شده، تحت تحریم قرار خواهد داد.
گزارش «ایران» از نقش اندیشکدههای خارجی در اغتشاشات
توهم براندازی از نیویورک تا تهران!
نوع آموزشهایی که سایت مؤسسه خـانه آزادی در دستور کار خود قرار داده پیش از این به عنوان براندازی نرم در برخی از کشورها عملیاتی شده است. در کنار آموزش این تجربهها، توصیه برای مشارکت در مباحثی انحرافی همچون «آموزههای رهبری برای زنان»، «راهنمایی دور زدن سانسور در اینترنت»، «ترمشناسی مشارکت شهروندانه» و... نشاندهنده محورهای هدفگذاری شده است
گروه سیاست/ هشتم مهرماه سالجاری بود که وزارت اطلاعات در بیانیهای تحلیلی و گزارش اطلاعاتی به مردم به جزئیات دقیق و مستندی از پشت پرده آشوبها و اغتشاشات اخیر در برخی نقاط کشور پرداخت و با تشریح اضلاع مختلف این فتنه از «توطئه بزرگ» دشمنان و معاندان نظام جمهوری اسلامی پرده برداشت. در همین راستا؛ جمعه گذشته (6 آبان 1401) این بار وزارت اطلاعات به همراه سازمان اطلاعات سپاه و در بیانیه تبیینی مشترک، به جزئیات اقدامات سرویسهای جاسوسی به رهبری CIA برای زمینهسازی آشوبها پرداخت.در این بیانیه مبسوط و مستند پروژه ویرانسازی ایران مورد واکاوی قرار گرفته و شکست مفتضحانه دشمنان و پادوها و گماردههای آنها برملا شده است. اما نکته قابل توجه این است که در گزارش وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه به برخی اسامی و نهادها و اندیشکدههای غربی اشاره شده که نقش بارزی در زمینهسازی آشوبها و دمیدن در آتش اغتشاشات داشتهاند.تجربه فتنههای قبلی نیز مؤید این مطلب است که همواره برخی در داخل به «شبکه همکار دشمن» تبدیل شده و در جنگ تمام عیار رسانهای علیه جمهوری اسلامی، دست به خیانت و وطن فروشی زدهاند. علاوه بر آن، نهادها و اندیشکدههای غربی در قالبها و پوششهای مختلف پژوهشی، رسانهای و یا حقوق بشری بر ضد مردم و نظام نقش آفرینی کرده و در ادامه پروژه تحریم و تحریف را پیش بردهاند که البته در برابر مقاومت ملت ایران طرفی نبستهاند. در این گزارش، تلاش شده برخی اسامی و نهادها و اندیشکدهها که نام آنها در گزارش وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه آمده مورد تأمل و بازخوانی قرار بگیرد.
فاطمه حقیقتجو
فاطـــــــــمه حقیقتجو نماینده اصلاحطلب در مجلس ششمی بود که با اکثریت اصلاحطلبان به جای حل مشکلات اساسی جامعه عمده وقت و تلاش خود را صرف طرح مسائل سیاسی جهت دار، جناحی و جنجالی کرده بود. حقیقتجو از اولین نمایندگان مجلس ششم بود که در جریان استعفای دستهجمعی نمایندگان مجلس پس از عدم موفقیت برای اغتشاش در مجلس، استعفایش توسط اعضای این مجلس در تاریخ 4 اسفند 1382 پذیرفته شد. حقیقتجو در جریان اغتشاشات سال 88 تلاش گستردهای برای برگزاری کمپینهای اعتراضی در خارج از کشور انجام داد و به همراه محسن کدیور و عطاءالله مهاجرانی مدیریت سایت ضدانقلاب جرس را برعهده داشت که سایت مزبور در زمان فتنه فعالیت ویژهای داشت اما پس از برملا شدن دسیسههای این افراد این رسانه ضد انقلاب با ریزش مخاطب شدید روبهرو شد و بعد از مدتی طومار فعالیتش پیچیده شد.
وی همچنین در تلاش دیگر برای هماهنگ کردن اپوزیسیون در مقابله مؤثر با نظام جمهوری اسلامی ایران؛ در کنفرانسی که به «کنفرانس هتل همپتون» مشهور شد از دستاندرکاران اصلی آن کنفرانس بود. کنفرانس هتل همپتون بخشی از پروژه «دهه 60» بود که با حمایت سازمانهای غربی برگزار شد.
درجلسه براندازی و تشکیل دولت در تبعید که چند سال پیش برگزار شد و در آن، از گروههای تروریستی منافقین و کومله تا فدائیان خلق هر دو گرایش اقلیت و اکثریت، ربع پهلوی و شهریار آهی به همراه نمایندگان احزاب ضدانقلاب حضور داشتند؛ فاطمه حقیقتجو به عنوان دبیر مؤسسه پرهیز از خشونت و به نمایندگی محسن سازگارا در این جلسه حضور داشت. در بیانیه مشترک وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه آمده است که هزینه دوره آموزشی چند روزه برگزار شده در راستای براندازی، در کشور گرجستان توسط عنصر آواره و عضو فراکسیون اصلاحات در مجلس ششم، فاطمه حقیقتجو پرداخت شده است (به عبارت دقیقتر او مأمور پرداخت از طرف کارفرمای امریکایی بوده است).
بنیاد دفاع از دموکراسی ها
بنیاد(موقـــــــــــوفه) ملی دموکراسی تلاش میکند از طریق سازمانهای مردم نهادی که مورد حمایت مالی خود قرار داده است، با استفاده از رسانهها، اعتراضات و جنبشهای مدنی بر فضای سیاسی جامعه تأثیر گذاشته و با مداخله غیرمستقیم در انتخابات، حق تعیین سرنوشت را که جزو حقوق مسلم یک ملت است، تضییع کند.وبسایت رسمی بنیاد عملیاتها خود را به عنوان «اعزام مخفیانه مشاور، تجهیزات و بودجه برای حمایت از مطبوعات و احزابی که در اروپا در محدودیت بودند»، معرفی میکند. بنیاد (موقوفه) ملی برای دموکراسی
(NED) The National Endowment for Democracy در سایت خود را یک بنیاد مستقل و غیرانتفاعی معرفی میکند که به رشد و تقویت نهادهای دموکراتیک در سراسر جهان میپردازد. اما در عالم واقع، بودجه این سازمان توسط کنگره و به عنوان بخشی از بودجه مصوب وزارت خارجه برای آژانس توسعه بینالمللی امریکا (USAID)، تأمین میشود. موقوفه ملی دموکراسی با آنکه تا حدود زیادی دولتی است اما تمایل دارد برای سازمان خودش از عنوان سازمان غیردولتی استفاده کند زیرا این کار به این سازمان اعتباری میدهد که یک سازمان دولتی امریکا از آن برخوردار نخواهد بود.
این سازمان برای آنکه خود را یک سازمان خصوصی جلوه دهد، بطور همزمان از سه جامعه مختلف نیز اعانه دریافت میکند که این جوامع نیز بطور غیر مستقیم از طریق قراردادهای فدرال تأمین مالی میشوند. این جوامع سهگانه عبارتند از: بنیاد اسمیت ریچاردسون(Smith Richardson Foundation)، بنیاد جان اماولین (John M. Olin Foundation) و بنیاد لیند و هری برادلی (Lynde and Harry Bradley Foundation).
در خصوص کشورهای اسلامی، بنیاد ملی دموکراسی این کشورها را رژیمهای مستبد معرفی کرده و به دنبال حمایت از اصلاحطلبان داخل حزب حاکم و احزاب مخالف است. بنابر آخرین سند راهبردی این بنیاد، دو سیاست در رأس برنامههای بنیاد ملی دموکراسی در کشورهای اسلامی قرار دارد: گسترش ارزشها و معیارهای لیبرال در مقابل ارزشها و معیارهای اسلامی – که حتی شامل ارائه تفاسیر جدید از قوانین اسلامی نیز میشود و تلاش برای جذب حمایت عمومی از طریق هدفگیری زندگی روزمره شهروندان. در این راستا، سازمانهای مردم نهاد از جمله بازیگران اصلی اهداف بنیاد ملی دموکراسی هستند که توسط نهادهای وابسته به بنیاد در کشورهای اسلامی مورد حمایت قرار میگیرند.این سازمان فعالیت علیه ایران را از سال 1999 شروع کرد و در سال 88 با جنبش سبز سعی کرد انقلاب مخملی را در ایران راهاندازی کند. این سازمان بهگفته سردبیر نشریه «فارن پالیسی ژورنال» یکی از بنیادهایی است که با گروههای حامی براندازی در ایران همکاری دارد و به آنها کمک مالی رسانده است.
مؤسسه آیرکس
مؤسسه امریکایی آیرکس در زمینه جنگ نرم و براندازی جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند. آیرکس نهاد اصلی حامی ایران وایر است که در زمینه حقوق بشر به نشر اتهامات و اکاذیب درباره جمهوری اسلامی میپردازد. ایران وایر در سال 2013 توسط مازیار بهاری و با بودجهای که از مؤسسه امریکایی آیرکس گرفته بود، تأسیس شد. همچنین تمرکز ویژهای روی خبرنگاران و روندهای جنسی دارد. آیرکس یک نهاد بینالمللی توسعهای مستقر در واشنگتن است که عمده بودجهاش و بویژه کل بودجه بخش ایران آن توسط وزارت خارجه امریکا تأمین شده و میشود.
مؤسسه خانه آزادی
مــــــــــؤسسه خـانـــــــــــه آزادی(freedom house) در زمان جنگ سرد راهاندازی شده است. اغلب گردانندگان این مؤسسه سابقه امنیتی دارند. مدیر این مؤسسه پیتر اکرمن است که سابقه آشکاری در CIA دارد و همه عناصر اصلی این مؤسسه صهیونیستاند یعنی یهودیانی که به شکل جدی و سخت مدافع اسرائیل هستند. مؤسسه خـانه آزادی از چند سال پیش تمرکزش را در خصوص ایران آشکار کرده اما قاعدتاً از قبل نیز در خصوص ایران فعالیت میکرده است.
مؤسسه خـانه آزادی از چند سال پیش با بودجـه 15 میلیون یورویی هلند یک وبسایت یا یک مجله اینترنتی را به نام «گذار» راهاندازی کرده است. گذار در حقیقت بخش فارسی خانه آزادی است و گردانندگان آن هم اپوزیسیون چپ ایرانی هستند و افرادی مانند ساسان قهرمان، فرج سرکوهی، عباس معروفی و... از جمله اشخاصی هستند که درگذار فعال بوده و هستند. اما در سالهای اخیر افرادی مانند فاطمه حقیقتجو، محمد تهوری و مجید محمدی از نویسندگان رادیکال دوم خردادی، نیک آهنگ کوثر، آرش آبادپور، علی افشاری و محسن سازگارا نیز با خانه آزادی همکاری داشتهاند. این مؤسسه با انتشار راهنمای عملیاتی یا دستورالعمل کاملاً تنظیم شده و آموزشی در اتفاقات سال 88 نقشآفرینی پررنگی داشت. در حقیقت این راهنما با دربرداشتن آموزشهای عملی انقلابهای رنگی، یک خودآموز کامل برای براندازی نرم به شمار میآمد. با توجه به ارتباط بسیار نزدیک خانه آزادی با CIA به سادگی میتوان این نتیجه را گرفت که اینها دستورالعملها و خودآموزهای CIA است که به فارسی ترجمه میشود. بدون شک بسیاری از کسانی که در بحرانهای اخیر نقش داشتند، بهطور مستقیم یا غیرمستقیم با این مؤسسه در ارتباط بودهاند.
نوع آموزشهایی که این سایت در دستور کار خود قرار داده پیش از این به عنوان براندازی نرم در برخی از کشورها عملیاتی شده است. در کنار آموزش این تجربهها، توصیه برای مشارکت در مباحثی انحرافی همچون «آموزههای رهبری برای زنان»، «راهنمایی دور زدن سانسور در اینترنت»، «ترمشناسی مشارکت شهروندانه» و... نشاندهنده محورهای هدفگذاری شده است.
عدالت برای ایران
عدالت برای ایران که در تیرماه ۱۳۸۹ کار خود را آغاز کرد، خود را یک سازمان حقوق بشری غیردولتی غیرانتفاعی معرفی کرده است. این سازمان اگرچه در ظاهر هدف خود را پاسخگو کردن مقامات جمهوری اسلامی اعلام کرده است، اما درواقعیت امر همواره آشوب آفرینی در سطح اجتماع را دنبال کرده است. نشر شایعاتی درباره ترور برخی فعالان سیاسی خارج از کشور، وارد ساختن اتهامات بیپایه درباره اتفاقات اوایل انقلاب به جمهوری اسلامی و نشر مجموعههایی از اسامی تحت عناوین مختلف با هدف ایجاد فشار روانی و امنیتی علیه آنها از جمله اقدامات این مجموعه بوده است. این سازمان روی حوزه قضایی متمرکز بوده و با برگزاری کارگاههای آموزشی، نشر کتاب و تهیه گزارشهای مغرضانه به دنبال پروندهسازی برای شخصیتهای سیاسی ایرانی با هدف تشدید فشارهای بینالمللی علیه جمهوری اسلامی بوده است.
توانا تک
مؤسسه توانا در سال ٢٠١٠ میلادی (١٣٨٩ شمسی) با بودجه اولیهای از سوی دفتر دموکراسی، حقوق بشر و کارگری (DRL) در وزارت خارجه ایالات متحده آغاز به کار کرد. این پروژه تاکنون علاوه بر کمکهای دولتی (DRL، USAID و دفتر امور خاور نزدیک در وزارت کشور ایالات متحده)، کمکهایی از سوی «کمک هزینه ملی دموکراسی»، وزارت خارجه هلند و کمکهای حیاتی متنوع از سوی گوگل دریافت کرده است. آموزشکده توانا در اردیبهشتماه سال 89 با این ادعا راهاندازی شد که میخواهد «به ایرانیان فرصت دهد تا از راه مطالعه موضوعهای ممنوعه توسط نظام حاکم، ازجمله دموکراسی، حقوق زنان، رهبری، جدایی دین و دولت، درمان آسیبها، امنیت دیجیتالی، روزنامهنگاری و... با نبود آزادی آموزشی در ایران مقابله کنند.» در وبسایت این مؤسسه درباره منابع مالی آموزشکده آمده است: «پروژه توانا با کمکهای مالی از سوی دفتر دموکراسی، حقوق بشر و کار وزارت خارجه ایالات متحده امریکا تأسیس شد. توانا تاکنون، علاوهبر آن، کمکهای بیشتری از وزارت خارجه امریکا، موقوفه ملی برای دموکراسی، وزارت خارجه هلند و اداره نمایندگی ایالات متحده امریکا برای توسعه بینالمللی و گوگل دریافت کرده است.» به عبارت بهتر میتوان گفت آموزشکده یا درواقع مؤسسه براندازی توانا یکی از پروژههای مرکز آزادی خاورمیانه است که منابع مالی خود را از دفتر دموکراسی، حقوق بشر و نیروی کار در وزارت خارجه امریکا دریافت میکند. این مؤسسه تنها در سال ۲۰۱۶ بیش از یک میلیون دلار بودجه از وزارت خارجه امریکا دریافت کرده است. این بودجه منهای مبالغ کلان دیگری است که این مؤسسه از جانب دیگر سازمانها و گروههای غیردولتی محافظهکار و حامیان رژیمصهیونیستی ازجمله آیپک دریافت میکند. مریم معمارصادقی، رئیس این مؤسسه که از حامیان تندروی نئوکانها و همکاران آیپک است صرفاً در سال ۲۰۱۵ به خودش ۱۳۰ هزار دلار و به همسرش اکبر عطری ۱۱۰ هزار دلار حقوق داده است.
این آموزشکده به جهت پشتیبانی وزارت خارجه امریکا، تبدیل به محل تجمع عناصر منافقین، ضدانقلاب، گروهکهای تجزیهطلب و تمام کسانی شد که اصلیترین مسألهشان سرنگونی حکومت در ایران بود. این رؤیا، با تقویت بنیه دفاعی ایران و افزایش نفوذ منطقهای تهران، تقریباً از بین رفت و حتی مقامات امریکا نیز که گاهی از روی میز بودن همه گزینهها سخن میگفتند، کمکم در ادبیاتشان تجدیدنظر کردند و گزینه نظامی را از دستورکار خود کنار گذاشتند. با روی کار آمدن دولت ترامپ در امریکا، به ائتلافی که ذیل آموزشکده توانا شکل گرفته بود، بنیاد دفاع از دموکراسیها (FDD) نیز اضافه شد تا به هر شکل ممکن دولت امریکا را به سمت شدیدترین تحریمها علیه ایران سوق دهد. بنیاد دفاع از دموکراسیها پس از اینکه وزارت خارجه امریکا پروژه موسوم به «ایران دیساینفو» (پروژه مبارزه با تحریف اطلاعات ایران) را به مبلغ 1.5 میلیون دلار به آموزشکده توانا تحتنظر «مریم معمارصادقی» سفارش داد، پا به میدان گذاشت تا از این طریق بتواند به وزارت خارجه امریکا نزدیکتر شود و یکی از عوامل خود به نام «سعید قاسمینژاد» را به میز ایران در وزارت امور خارجه اضافه کند و پروژه تحریمها را با شدت بیشتری پیش ببرد. در این پروژه معمارصادقی با همکاری عوامل مؤسسه بنیاد دفاع از دموکراسیها و بویژه سعید قاسمینژاد، تلاش کرد با رویکردی ستیزهجویانه سیاستهای دونالد ترامپ علیه ایران را به کاربران فضای مجازی دیکته کند. دیساینفو قرار بود با اطلاعات گمراهکنندهای که مقامات ایرانی درمورد اقدامات امریکا منتشر میکنند، مبارزه کند اما در واقعیت آنها به هر دیدگاهی که در تعارض با سیاستهای دونالد ترامپ بود، حمله میکردند و نویسندگان را مورد آزار و اذیت قرار میدادند.
کانون مدافعان حقوق بشر
یکی از شبکههایی که در راستای پیادهسازی تاکتیک براندازی و جنگ نرم در کشور ایجاد شده، کانون مدافعان حقوق بشر است. این کانون در سال 1381 بدون اخذ پروانه فعالیت از وزارت کشور، در سه محور انتقاد به پیگرد جاسوسان و وابستگان اطلاعاتی غرب، دفاع رایگان از این متهمان و کمک به خانواده چنین زندانیانی، آغاز به فعالیت کرده است و بهطور متوسط هفتهای 2 اعلامیه علیه نهادهای قانونی جمهوری اسلامی ایران صادر کرده است.از نزدیک به 300 پرونده مطبوعاتی، سیاسی، امنیتی و جاسوسی نیز از سوی اعضای این کانون به رایگان دفاع شده است.
ریاست کانون را «شیرین عبادی» از حامیان تحریم علیه ایران برعهده دارد و با اینکه همه مؤسسان آن از وکلای دادگستری هستند، در قامت پیاده نظامهای جنگ نرم غرب علیه ایران، تا به امروز ناصوابترین بدعتهای قضایی را گذاشتهاند. همچنین از اعضای کانون مدافعان حقوق بشر، میتوان از «نرگس محمدی»، نایب رئیس این کانون و رئیس کمیته زنان آن و «ژینوس سبحانی» نام برد.کانون امریکایی- صهیونیستی مدافعان حقوق بشر، نخستین بار با حمایت «عبدالکریم لاهیجی»، از سوی فدراسیون بینالمللی جوامع حقوق بشر به رسمیت شناخته شد.
لاهیجی، نایبرئیس فدراسیون، عامل ساواک ستمشاهی و عضو پیشین «شورای ملی مقاومت» (گروهک تروریستی منافقین) و رئیس جامعه حقوق بشر پاریس است. این کانون با اطلاعاتی که از پرونده فعالان اپوزیسیون در ایران کسب میکند، یکی از منابع تغذیه اطلاعاتی کشورهای اروپایی و امریکایی است و با سرویسهای رسانهای وابسته به آژانسهای امنیتی صهیونیسم، ارتباط دارد. کانون مدافعان حقوق بشر، سرانجام پس از چهار سال فعالیت، در ابتدای مردادماه 1385 از سوی وزارت کشور به سبب تصویب نشدن اساسنامه آن در کمیسیون ماده 10 احزاب، غیرقانونی اعلام شد.
در طول سالهای اخیر این کانون، با تمرکز روی روندهای جنسی، جنسیتی و جنجالسازی پیرامون گرایشهای جنسیتی، جنجالسازی پیرامون حقوق اصناف و ترویج بهاییگری سعی در پیشبرد پروژه رسانهای براندازی جمهوری اسلامی داشته است. دو کارویژه تسهیل تحریم حقوق بشری و ارتباط با سازمانهای بینالمللی بهمنظور تشدید فشارها و تحریمها علیه جمهوری اسلامی ازجمله پروژههایی هستند که این کانون بدان مشغول است.
گروه سیاست/ هشتم مهرماه سالجاری بود که وزارت اطلاعات در بیانیهای تحلیلی و گزارش اطلاعاتی به مردم به جزئیات دقیق و مستندی از پشت پرده آشوبها و اغتشاشات اخیر در برخی نقاط کشور پرداخت و با تشریح اضلاع مختلف این فتنه از «توطئه بزرگ» دشمنان و معاندان نظام جمهوری اسلامی پرده برداشت. در همین راستا؛ جمعه گذشته (6 آبان 1401) این بار وزارت اطلاعات به همراه سازمان اطلاعات سپاه و در بیانیه تبیینی مشترک، به جزئیات اقدامات سرویسهای جاسوسی به رهبری CIA برای زمینهسازی آشوبها پرداخت.در این بیانیه مبسوط و مستند پروژه ویرانسازی ایران مورد واکاوی قرار گرفته و شکست مفتضحانه دشمنان و پادوها و گماردههای آنها برملا شده است. اما نکته قابل توجه این است که در گزارش وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه به برخی اسامی و نهادها و اندیشکدههای غربی اشاره شده که نقش بارزی در زمینهسازی آشوبها و دمیدن در آتش اغتشاشات داشتهاند.تجربه فتنههای قبلی نیز مؤید این مطلب است که همواره برخی در داخل به «شبکه همکار دشمن» تبدیل شده و در جنگ تمام عیار رسانهای علیه جمهوری اسلامی، دست به خیانت و وطن فروشی زدهاند. علاوه بر آن، نهادها و اندیشکدههای غربی در قالبها و پوششهای مختلف پژوهشی، رسانهای و یا حقوق بشری بر ضد مردم و نظام نقش آفرینی کرده و در ادامه پروژه تحریم و تحریف را پیش بردهاند که البته در برابر مقاومت ملت ایران طرفی نبستهاند. در این گزارش، تلاش شده برخی اسامی و نهادها و اندیشکدهها که نام آنها در گزارش وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه آمده مورد تأمل و بازخوانی قرار بگیرد.
فاطمه حقیقتجو
فاطـــــــــمه حقیقتجو نماینده اصلاحطلب در مجلس ششمی بود که با اکثریت اصلاحطلبان به جای حل مشکلات اساسی جامعه عمده وقت و تلاش خود را صرف طرح مسائل سیاسی جهت دار، جناحی و جنجالی کرده بود. حقیقتجو از اولین نمایندگان مجلس ششم بود که در جریان استعفای دستهجمعی نمایندگان مجلس پس از عدم موفقیت برای اغتشاش در مجلس، استعفایش توسط اعضای این مجلس در تاریخ 4 اسفند 1382 پذیرفته شد. حقیقتجو در جریان اغتشاشات سال 88 تلاش گستردهای برای برگزاری کمپینهای اعتراضی در خارج از کشور انجام داد و به همراه محسن کدیور و عطاءالله مهاجرانی مدیریت سایت ضدانقلاب جرس را برعهده داشت که سایت مزبور در زمان فتنه فعالیت ویژهای داشت اما پس از برملا شدن دسیسههای این افراد این رسانه ضد انقلاب با ریزش مخاطب شدید روبهرو شد و بعد از مدتی طومار فعالیتش پیچیده شد.
وی همچنین در تلاش دیگر برای هماهنگ کردن اپوزیسیون در مقابله مؤثر با نظام جمهوری اسلامی ایران؛ در کنفرانسی که به «کنفرانس هتل همپتون» مشهور شد از دستاندرکاران اصلی آن کنفرانس بود. کنفرانس هتل همپتون بخشی از پروژه «دهه 60» بود که با حمایت سازمانهای غربی برگزار شد.
درجلسه براندازی و تشکیل دولت در تبعید که چند سال پیش برگزار شد و در آن، از گروههای تروریستی منافقین و کومله تا فدائیان خلق هر دو گرایش اقلیت و اکثریت، ربع پهلوی و شهریار آهی به همراه نمایندگان احزاب ضدانقلاب حضور داشتند؛ فاطمه حقیقتجو به عنوان دبیر مؤسسه پرهیز از خشونت و به نمایندگی محسن سازگارا در این جلسه حضور داشت. در بیانیه مشترک وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه آمده است که هزینه دوره آموزشی چند روزه برگزار شده در راستای براندازی، در کشور گرجستان توسط عنصر آواره و عضو فراکسیون اصلاحات در مجلس ششم، فاطمه حقیقتجو پرداخت شده است (به عبارت دقیقتر او مأمور پرداخت از طرف کارفرمای امریکایی بوده است).
بنیاد دفاع از دموکراسی ها
بنیاد(موقـــــــــــوفه) ملی دموکراسی تلاش میکند از طریق سازمانهای مردم نهادی که مورد حمایت مالی خود قرار داده است، با استفاده از رسانهها، اعتراضات و جنبشهای مدنی بر فضای سیاسی جامعه تأثیر گذاشته و با مداخله غیرمستقیم در انتخابات، حق تعیین سرنوشت را که جزو حقوق مسلم یک ملت است، تضییع کند.وبسایت رسمی بنیاد عملیاتها خود را به عنوان «اعزام مخفیانه مشاور، تجهیزات و بودجه برای حمایت از مطبوعات و احزابی که در اروپا در محدودیت بودند»، معرفی میکند. بنیاد (موقوفه) ملی برای دموکراسی
(NED) The National Endowment for Democracy در سایت خود را یک بنیاد مستقل و غیرانتفاعی معرفی میکند که به رشد و تقویت نهادهای دموکراتیک در سراسر جهان میپردازد. اما در عالم واقع، بودجه این سازمان توسط کنگره و به عنوان بخشی از بودجه مصوب وزارت خارجه برای آژانس توسعه بینالمللی امریکا (USAID)، تأمین میشود. موقوفه ملی دموکراسی با آنکه تا حدود زیادی دولتی است اما تمایل دارد برای سازمان خودش از عنوان سازمان غیردولتی استفاده کند زیرا این کار به این سازمان اعتباری میدهد که یک سازمان دولتی امریکا از آن برخوردار نخواهد بود.
این سازمان برای آنکه خود را یک سازمان خصوصی جلوه دهد، بطور همزمان از سه جامعه مختلف نیز اعانه دریافت میکند که این جوامع نیز بطور غیر مستقیم از طریق قراردادهای فدرال تأمین مالی میشوند. این جوامع سهگانه عبارتند از: بنیاد اسمیت ریچاردسون(Smith Richardson Foundation)، بنیاد جان اماولین (John M. Olin Foundation) و بنیاد لیند و هری برادلی (Lynde and Harry Bradley Foundation).
در خصوص کشورهای اسلامی، بنیاد ملی دموکراسی این کشورها را رژیمهای مستبد معرفی کرده و به دنبال حمایت از اصلاحطلبان داخل حزب حاکم و احزاب مخالف است. بنابر آخرین سند راهبردی این بنیاد، دو سیاست در رأس برنامههای بنیاد ملی دموکراسی در کشورهای اسلامی قرار دارد: گسترش ارزشها و معیارهای لیبرال در مقابل ارزشها و معیارهای اسلامی – که حتی شامل ارائه تفاسیر جدید از قوانین اسلامی نیز میشود و تلاش برای جذب حمایت عمومی از طریق هدفگیری زندگی روزمره شهروندان. در این راستا، سازمانهای مردم نهاد از جمله بازیگران اصلی اهداف بنیاد ملی دموکراسی هستند که توسط نهادهای وابسته به بنیاد در کشورهای اسلامی مورد حمایت قرار میگیرند.این سازمان فعالیت علیه ایران را از سال 1999 شروع کرد و در سال 88 با جنبش سبز سعی کرد انقلاب مخملی را در ایران راهاندازی کند. این سازمان بهگفته سردبیر نشریه «فارن پالیسی ژورنال» یکی از بنیادهایی است که با گروههای حامی براندازی در ایران همکاری دارد و به آنها کمک مالی رسانده است.
مؤسسه آیرکس
مؤسسه امریکایی آیرکس در زمینه جنگ نرم و براندازی جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند. آیرکس نهاد اصلی حامی ایران وایر است که در زمینه حقوق بشر به نشر اتهامات و اکاذیب درباره جمهوری اسلامی میپردازد. ایران وایر در سال 2013 توسط مازیار بهاری و با بودجهای که از مؤسسه امریکایی آیرکس گرفته بود، تأسیس شد. همچنین تمرکز ویژهای روی خبرنگاران و روندهای جنسی دارد. آیرکس یک نهاد بینالمللی توسعهای مستقر در واشنگتن است که عمده بودجهاش و بویژه کل بودجه بخش ایران آن توسط وزارت خارجه امریکا تأمین شده و میشود.
مؤسسه خانه آزادی
مــــــــــؤسسه خـانـــــــــــه آزادی(freedom house) در زمان جنگ سرد راهاندازی شده است. اغلب گردانندگان این مؤسسه سابقه امنیتی دارند. مدیر این مؤسسه پیتر اکرمن است که سابقه آشکاری در CIA دارد و همه عناصر اصلی این مؤسسه صهیونیستاند یعنی یهودیانی که به شکل جدی و سخت مدافع اسرائیل هستند. مؤسسه خـانه آزادی از چند سال پیش تمرکزش را در خصوص ایران آشکار کرده اما قاعدتاً از قبل نیز در خصوص ایران فعالیت میکرده است.
مؤسسه خـانه آزادی از چند سال پیش با بودجـه 15 میلیون یورویی هلند یک وبسایت یا یک مجله اینترنتی را به نام «گذار» راهاندازی کرده است. گذار در حقیقت بخش فارسی خانه آزادی است و گردانندگان آن هم اپوزیسیون چپ ایرانی هستند و افرادی مانند ساسان قهرمان، فرج سرکوهی، عباس معروفی و... از جمله اشخاصی هستند که درگذار فعال بوده و هستند. اما در سالهای اخیر افرادی مانند فاطمه حقیقتجو، محمد تهوری و مجید محمدی از نویسندگان رادیکال دوم خردادی، نیک آهنگ کوثر، آرش آبادپور، علی افشاری و محسن سازگارا نیز با خانه آزادی همکاری داشتهاند. این مؤسسه با انتشار راهنمای عملیاتی یا دستورالعمل کاملاً تنظیم شده و آموزشی در اتفاقات سال 88 نقشآفرینی پررنگی داشت. در حقیقت این راهنما با دربرداشتن آموزشهای عملی انقلابهای رنگی، یک خودآموز کامل برای براندازی نرم به شمار میآمد. با توجه به ارتباط بسیار نزدیک خانه آزادی با CIA به سادگی میتوان این نتیجه را گرفت که اینها دستورالعملها و خودآموزهای CIA است که به فارسی ترجمه میشود. بدون شک بسیاری از کسانی که در بحرانهای اخیر نقش داشتند، بهطور مستقیم یا غیرمستقیم با این مؤسسه در ارتباط بودهاند.
نوع آموزشهایی که این سایت در دستور کار خود قرار داده پیش از این به عنوان براندازی نرم در برخی از کشورها عملیاتی شده است. در کنار آموزش این تجربهها، توصیه برای مشارکت در مباحثی انحرافی همچون «آموزههای رهبری برای زنان»، «راهنمایی دور زدن سانسور در اینترنت»، «ترمشناسی مشارکت شهروندانه» و... نشاندهنده محورهای هدفگذاری شده است.
عدالت برای ایران
عدالت برای ایران که در تیرماه ۱۳۸۹ کار خود را آغاز کرد، خود را یک سازمان حقوق بشری غیردولتی غیرانتفاعی معرفی کرده است. این سازمان اگرچه در ظاهر هدف خود را پاسخگو کردن مقامات جمهوری اسلامی اعلام کرده است، اما درواقعیت امر همواره آشوب آفرینی در سطح اجتماع را دنبال کرده است. نشر شایعاتی درباره ترور برخی فعالان سیاسی خارج از کشور، وارد ساختن اتهامات بیپایه درباره اتفاقات اوایل انقلاب به جمهوری اسلامی و نشر مجموعههایی از اسامی تحت عناوین مختلف با هدف ایجاد فشار روانی و امنیتی علیه آنها از جمله اقدامات این مجموعه بوده است. این سازمان روی حوزه قضایی متمرکز بوده و با برگزاری کارگاههای آموزشی، نشر کتاب و تهیه گزارشهای مغرضانه به دنبال پروندهسازی برای شخصیتهای سیاسی ایرانی با هدف تشدید فشارهای بینالمللی علیه جمهوری اسلامی بوده است.
توانا تک
مؤسسه توانا در سال ٢٠١٠ میلادی (١٣٨٩ شمسی) با بودجه اولیهای از سوی دفتر دموکراسی، حقوق بشر و کارگری (DRL) در وزارت خارجه ایالات متحده آغاز به کار کرد. این پروژه تاکنون علاوه بر کمکهای دولتی (DRL، USAID و دفتر امور خاور نزدیک در وزارت کشور ایالات متحده)، کمکهایی از سوی «کمک هزینه ملی دموکراسی»، وزارت خارجه هلند و کمکهای حیاتی متنوع از سوی گوگل دریافت کرده است. آموزشکده توانا در اردیبهشتماه سال 89 با این ادعا راهاندازی شد که میخواهد «به ایرانیان فرصت دهد تا از راه مطالعه موضوعهای ممنوعه توسط نظام حاکم، ازجمله دموکراسی، حقوق زنان، رهبری، جدایی دین و دولت، درمان آسیبها، امنیت دیجیتالی، روزنامهنگاری و... با نبود آزادی آموزشی در ایران مقابله کنند.» در وبسایت این مؤسسه درباره منابع مالی آموزشکده آمده است: «پروژه توانا با کمکهای مالی از سوی دفتر دموکراسی، حقوق بشر و کار وزارت خارجه ایالات متحده امریکا تأسیس شد. توانا تاکنون، علاوهبر آن، کمکهای بیشتری از وزارت خارجه امریکا، موقوفه ملی برای دموکراسی، وزارت خارجه هلند و اداره نمایندگی ایالات متحده امریکا برای توسعه بینالمللی و گوگل دریافت کرده است.» به عبارت بهتر میتوان گفت آموزشکده یا درواقع مؤسسه براندازی توانا یکی از پروژههای مرکز آزادی خاورمیانه است که منابع مالی خود را از دفتر دموکراسی، حقوق بشر و نیروی کار در وزارت خارجه امریکا دریافت میکند. این مؤسسه تنها در سال ۲۰۱۶ بیش از یک میلیون دلار بودجه از وزارت خارجه امریکا دریافت کرده است. این بودجه منهای مبالغ کلان دیگری است که این مؤسسه از جانب دیگر سازمانها و گروههای غیردولتی محافظهکار و حامیان رژیمصهیونیستی ازجمله آیپک دریافت میکند. مریم معمارصادقی، رئیس این مؤسسه که از حامیان تندروی نئوکانها و همکاران آیپک است صرفاً در سال ۲۰۱۵ به خودش ۱۳۰ هزار دلار و به همسرش اکبر عطری ۱۱۰ هزار دلار حقوق داده است.
این آموزشکده به جهت پشتیبانی وزارت خارجه امریکا، تبدیل به محل تجمع عناصر منافقین، ضدانقلاب، گروهکهای تجزیهطلب و تمام کسانی شد که اصلیترین مسألهشان سرنگونی حکومت در ایران بود. این رؤیا، با تقویت بنیه دفاعی ایران و افزایش نفوذ منطقهای تهران، تقریباً از بین رفت و حتی مقامات امریکا نیز که گاهی از روی میز بودن همه گزینهها سخن میگفتند، کمکم در ادبیاتشان تجدیدنظر کردند و گزینه نظامی را از دستورکار خود کنار گذاشتند. با روی کار آمدن دولت ترامپ در امریکا، به ائتلافی که ذیل آموزشکده توانا شکل گرفته بود، بنیاد دفاع از دموکراسیها (FDD) نیز اضافه شد تا به هر شکل ممکن دولت امریکا را به سمت شدیدترین تحریمها علیه ایران سوق دهد. بنیاد دفاع از دموکراسیها پس از اینکه وزارت خارجه امریکا پروژه موسوم به «ایران دیساینفو» (پروژه مبارزه با تحریف اطلاعات ایران) را به مبلغ 1.5 میلیون دلار به آموزشکده توانا تحتنظر «مریم معمارصادقی» سفارش داد، پا به میدان گذاشت تا از این طریق بتواند به وزارت خارجه امریکا نزدیکتر شود و یکی از عوامل خود به نام «سعید قاسمینژاد» را به میز ایران در وزارت امور خارجه اضافه کند و پروژه تحریمها را با شدت بیشتری پیش ببرد. در این پروژه معمارصادقی با همکاری عوامل مؤسسه بنیاد دفاع از دموکراسیها و بویژه سعید قاسمینژاد، تلاش کرد با رویکردی ستیزهجویانه سیاستهای دونالد ترامپ علیه ایران را به کاربران فضای مجازی دیکته کند. دیساینفو قرار بود با اطلاعات گمراهکنندهای که مقامات ایرانی درمورد اقدامات امریکا منتشر میکنند، مبارزه کند اما در واقعیت آنها به هر دیدگاهی که در تعارض با سیاستهای دونالد ترامپ بود، حمله میکردند و نویسندگان را مورد آزار و اذیت قرار میدادند.
کانون مدافعان حقوق بشر
یکی از شبکههایی که در راستای پیادهسازی تاکتیک براندازی و جنگ نرم در کشور ایجاد شده، کانون مدافعان حقوق بشر است. این کانون در سال 1381 بدون اخذ پروانه فعالیت از وزارت کشور، در سه محور انتقاد به پیگرد جاسوسان و وابستگان اطلاعاتی غرب، دفاع رایگان از این متهمان و کمک به خانواده چنین زندانیانی، آغاز به فعالیت کرده است و بهطور متوسط هفتهای 2 اعلامیه علیه نهادهای قانونی جمهوری اسلامی ایران صادر کرده است.از نزدیک به 300 پرونده مطبوعاتی، سیاسی، امنیتی و جاسوسی نیز از سوی اعضای این کانون به رایگان دفاع شده است.
ریاست کانون را «شیرین عبادی» از حامیان تحریم علیه ایران برعهده دارد و با اینکه همه مؤسسان آن از وکلای دادگستری هستند، در قامت پیاده نظامهای جنگ نرم غرب علیه ایران، تا به امروز ناصوابترین بدعتهای قضایی را گذاشتهاند. همچنین از اعضای کانون مدافعان حقوق بشر، میتوان از «نرگس محمدی»، نایب رئیس این کانون و رئیس کمیته زنان آن و «ژینوس سبحانی» نام برد.کانون امریکایی- صهیونیستی مدافعان حقوق بشر، نخستین بار با حمایت «عبدالکریم لاهیجی»، از سوی فدراسیون بینالمللی جوامع حقوق بشر به رسمیت شناخته شد.
لاهیجی، نایبرئیس فدراسیون، عامل ساواک ستمشاهی و عضو پیشین «شورای ملی مقاومت» (گروهک تروریستی منافقین) و رئیس جامعه حقوق بشر پاریس است. این کانون با اطلاعاتی که از پرونده فعالان اپوزیسیون در ایران کسب میکند، یکی از منابع تغذیه اطلاعاتی کشورهای اروپایی و امریکایی است و با سرویسهای رسانهای وابسته به آژانسهای امنیتی صهیونیسم، ارتباط دارد. کانون مدافعان حقوق بشر، سرانجام پس از چهار سال فعالیت، در ابتدای مردادماه 1385 از سوی وزارت کشور به سبب تصویب نشدن اساسنامه آن در کمیسیون ماده 10 احزاب، غیرقانونی اعلام شد.
در طول سالهای اخیر این کانون، با تمرکز روی روندهای جنسی، جنسیتی و جنجالسازی پیرامون گرایشهای جنسیتی، جنجالسازی پیرامون حقوق اصناف و ترویج بهاییگری سعی در پیشبرد پروژه رسانهای براندازی جمهوری اسلامی داشته است. دو کارویژه تسهیل تحریم حقوق بشری و ارتباط با سازمانهای بینالمللی بهمنظور تشدید فشارها و تحریمها علیه جمهوری اسلامی ازجمله پروژههایی هستند که این کانون بدان مشغول است.
اولین جلسه دادگاه رسیدگی به پرونده اغتشاشگران مسلح در تهران برگزارشد
تشکیل پرونده برای 1000 اغتشاشگر
گروه سیاسی/ قوه قضائیه در عمل به خواست رئیس عدلیه برای تسریع در رسیدگی دقیق به پرونده متهمان اغتشاشات اخیر پس از صدور کیفرخواست وارد مرحله برگزاری دادگاهها شده است. بر همین اساس اولین جلسه دادگاه رسیدگی به پرونده تعدادی از متهمان اغتشاشات اخیر در دادگاه عمومی و انقلاب تهران روز گذشته در دو نوبت صبح و عصر برگزار شد. برگزاری این دادگاه که تنها یکی از سلسله جلسات رسیدگی است، در حالی است که تاکنون کیفرخواست ۲۵ پرونده در کرمان، ۸۹ کیفرخواست در استان سمنان، کیفرخواست ۱۱۹ نفر در استان زنجان، کیفرخواست ۱۰۵ پرونده در استان خوزستان، کیفرخواست ۵۵ نفر در استان قزوین، کیفرخواست ۱۱۰ نفر در استان کردستان، کیفرخواست ۳۱۵ نفر در استان تهران و کیفرخواست ۲۰۱ متهم در استان البرز در ارتباط با اغتشاشات اخیر صادر شده است. به این ترتیب دادگاهی که روز گذشته برگزار شد تنها یکی از جلسات رسیدگی به پرونده متهمان اغتشاشات اخیر است و روند رسیدگی به پرونده مابقی متهمان ادامه خواهد داشت.
دادگاه صبح دیروز با حضور مستشاران دادگاه، متهمان و وکلای آنها، جمعی از افسران انتظامی که در درگیری با آشوبگران مجروح شده بودند و خانواده شهدای امنیت، آغاز شد. براساس کیفرخواست صادر شده، «محمد قبادلو فرزند محمدعلی» به افساد فیالارض از طریق اقدام گسترده علیه مأموران موتوری نیروی انتظامی با اصابت خودروی سواری پیکان سفید رنگ که اقدام وی منجر به شهادت استوار وحید کرمپور حسنوند و مجروح شدن ۵ مأمور پلیس شده است، «سامان صیدی فرزند تیمور» به محاربه از طریق کشیدن کلت کمری و شلیک ۳ تیر، اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور، «محمد بروغنی فرزند حسین» به محاربه از طریق کشیدن سلاح سرد قمه و حمله به همراه اوباش به فرمانداری پاکدشت و به آتش کشیدن فرمانداری و حمله به مأمور دولت حین انجام وظیفه و مجروح شدن وی، «ابوالفضل مهری حسین حاجی لو فرزند ولی» به مقابله با حکومت اسلامی از طریق ایجاد حریق در وسیله مورد استفاده عمومی به منظور اخلال در نظم و امنیت کشور، «محسن رضازاده قراقلو فرزند حسن» به محاربه از طریق مشارکت در ایجاد حریق در وسیله مورد استفاده عمومی به منظور اخلال در نظم و امنیت عمومی، اجتماع و تبانی جهت ارتکاب جرم علیه امنیت داخلی کشور، ساخت اقلام انفجاری از نوع کوکتل مولوتف برای مقاصد ضد امنیتی و سنگ پرانی به سوی عوامل انتظامی، «سعید شیرازی فرزند علیرضا» به افساد فی الارض از طریق تحریک و تشویق گسترده مردم به ارتکاب جرایم علیه امنیت کشور و اخلال شدید در نظم متهم هستند.
تصاویر گوشیها مؤید نقش لیدری متهمان
به گزارش میزان، علاوه بر مستندات و اقاریر موجود متهمان این پرونده از گوشی تلفن همراه محمد بروغنی که به محاربه از طریق کشیدن سلاح سرد قمه و حمله به همراه اوباش به فرمانداری پاکدشت و به آتش کشیدن فرمانداری و حمله به مأمور دولت حین انجام وظیفه و مجروح شدن وی متهم است تصاویری استخراج شده است که به وضوح به نقش لیدری وی در اغتشاشات پاکدشت دلالت دارد.
پدر شهید مدافع امنیت خواستار اشد مجازات
در ابتدای جلسه دادگاه، نماینده دادستان با حضور در جایگاه ضمن قرائت کیفرخواست متهم محمد قبادلو گفت: متهم توسط یک دستگاه پیکان سفید رنگ با حمله به مأموران موتورسوار انتظامی که برای حفظ امنیت در حال اجرای مأموریت خود بودند، ضمن زیر گرفتن آنها باعث شهادت استوار وحید کرم پور حسنوند و مجروح شدن تعدادی از افسران انتظامی شد. طبق نظریه پزشکی قانونی، شهید کرم پور به دلیل ضربه شدید وارده به سر و له شدگی بافت مغز خونریزی کرده و همین موضوع علت شهادت وی است. در ادامه جلسه پدر شهید کرم پور حسنوند در جایگاه قرار گرفت و خطاب به متهم گفت: به چه دلیل پسر من را کشتی؟ اشد مجازات برای این فرد را خواستارم.
جلسه عصر دادگاه
عصر روز گذشته و در جریان دادگاه رسیدگی به پرونده اغتشاشگران، نماینده دادستان با حضور در جایگاه، کیفرخواست متهم سامان صیدی را قرائت کرد. قاضی از متهم صیدی درخصوص سلاح کلت کمری که در اختیار متهم بود، سؤال کرد که این سلاح را از کجا آورده که متهم گفت: سلاح برای من نبوده و الان هم نمیدانم کجاست چون آن را از پنجره به بیرون پرت کردم. در ادامه جلسه دادگاه، متهم محمد بروغنی با حضور در جایگاه گفت: من نمیدانستم که پشت این قضایا این مسائل قرار دارد. وی افزود: من به دلیل استوری که دوستم در اینستاگرام گذاشته بود به خیابان آمدم و هیچ چیزی از سیاست سر در نمیآورم. قاضی گفت: چرا از زمان زدن فرد حافظ امنیت مردم فیلمبرداری کردی؟ متهم بروغنی گفت: میخواستم به بچهها نشان بدهم، من جوگیر شدم و آن کارها را انجام دادم. متهم بروغنی گفت: تقاضای عفو و بخشش دارم، من جوزده شدم و آن کارها را انجام دادم.
دادگاه صبح دیروز با حضور مستشاران دادگاه، متهمان و وکلای آنها، جمعی از افسران انتظامی که در درگیری با آشوبگران مجروح شده بودند و خانواده شهدای امنیت، آغاز شد. براساس کیفرخواست صادر شده، «محمد قبادلو فرزند محمدعلی» به افساد فیالارض از طریق اقدام گسترده علیه مأموران موتوری نیروی انتظامی با اصابت خودروی سواری پیکان سفید رنگ که اقدام وی منجر به شهادت استوار وحید کرمپور حسنوند و مجروح شدن ۵ مأمور پلیس شده است، «سامان صیدی فرزند تیمور» به محاربه از طریق کشیدن کلت کمری و شلیک ۳ تیر، اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور، «محمد بروغنی فرزند حسین» به محاربه از طریق کشیدن سلاح سرد قمه و حمله به همراه اوباش به فرمانداری پاکدشت و به آتش کشیدن فرمانداری و حمله به مأمور دولت حین انجام وظیفه و مجروح شدن وی، «ابوالفضل مهری حسین حاجی لو فرزند ولی» به مقابله با حکومت اسلامی از طریق ایجاد حریق در وسیله مورد استفاده عمومی به منظور اخلال در نظم و امنیت کشور، «محسن رضازاده قراقلو فرزند حسن» به محاربه از طریق مشارکت در ایجاد حریق در وسیله مورد استفاده عمومی به منظور اخلال در نظم و امنیت عمومی، اجتماع و تبانی جهت ارتکاب جرم علیه امنیت داخلی کشور، ساخت اقلام انفجاری از نوع کوکتل مولوتف برای مقاصد ضد امنیتی و سنگ پرانی به سوی عوامل انتظامی، «سعید شیرازی فرزند علیرضا» به افساد فی الارض از طریق تحریک و تشویق گسترده مردم به ارتکاب جرایم علیه امنیت کشور و اخلال شدید در نظم متهم هستند.
تصاویر گوشیها مؤید نقش لیدری متهمان
به گزارش میزان، علاوه بر مستندات و اقاریر موجود متهمان این پرونده از گوشی تلفن همراه محمد بروغنی که به محاربه از طریق کشیدن سلاح سرد قمه و حمله به همراه اوباش به فرمانداری پاکدشت و به آتش کشیدن فرمانداری و حمله به مأمور دولت حین انجام وظیفه و مجروح شدن وی متهم است تصاویری استخراج شده است که به وضوح به نقش لیدری وی در اغتشاشات پاکدشت دلالت دارد.
پدر شهید مدافع امنیت خواستار اشد مجازات
در ابتدای جلسه دادگاه، نماینده دادستان با حضور در جایگاه ضمن قرائت کیفرخواست متهم محمد قبادلو گفت: متهم توسط یک دستگاه پیکان سفید رنگ با حمله به مأموران موتورسوار انتظامی که برای حفظ امنیت در حال اجرای مأموریت خود بودند، ضمن زیر گرفتن آنها باعث شهادت استوار وحید کرم پور حسنوند و مجروح شدن تعدادی از افسران انتظامی شد. طبق نظریه پزشکی قانونی، شهید کرم پور به دلیل ضربه شدید وارده به سر و له شدگی بافت مغز خونریزی کرده و همین موضوع علت شهادت وی است. در ادامه جلسه پدر شهید کرم پور حسنوند در جایگاه قرار گرفت و خطاب به متهم گفت: به چه دلیل پسر من را کشتی؟ اشد مجازات برای این فرد را خواستارم.
جلسه عصر دادگاه
عصر روز گذشته و در جریان دادگاه رسیدگی به پرونده اغتشاشگران، نماینده دادستان با حضور در جایگاه، کیفرخواست متهم سامان صیدی را قرائت کرد. قاضی از متهم صیدی درخصوص سلاح کلت کمری که در اختیار متهم بود، سؤال کرد که این سلاح را از کجا آورده که متهم گفت: سلاح برای من نبوده و الان هم نمیدانم کجاست چون آن را از پنجره به بیرون پرت کردم. در ادامه جلسه دادگاه، متهم محمد بروغنی با حضور در جایگاه گفت: من نمیدانستم که پشت این قضایا این مسائل قرار دارد. وی افزود: من به دلیل استوری که دوستم در اینستاگرام گذاشته بود به خیابان آمدم و هیچ چیزی از سیاست سر در نمیآورم. قاضی گفت: چرا از زمان زدن فرد حافظ امنیت مردم فیلمبرداری کردی؟ متهم بروغنی گفت: میخواستم به بچهها نشان بدهم، من جوگیر شدم و آن کارها را انجام دادم. متهم بروغنی گفت: تقاضای عفو و بخشش دارم، من جوزده شدم و آن کارها را انجام دادم.
مراسم وداع با شهید غریب تهران
مراسم وداع با پیکر مطهر شـــهید آرمان علــــیوردی کـــــه در ناآرامیهای چهارشنبه شب گذشته در اکباتان براثر شکنجه و ضربات شدید اغتشاشگران مجروح و پس از 2 روز به فیض عظیم شهادت نائل آمده بود، شب گذشته در حوزه علمیه آیت الله مجتهدی برگزار شد.
عکس: سجاد صفری / ایران
عکس: سجاد صفری / ایران
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
ستارههای شاهچراغ
-
تضمین اصل سهام و سود ۲۰ درصدی
-
مخالفت 40 تشکل صنفی با استیضاح وزیر صمت
-
چرا در دانشگاه فحاشی میکنند؟
-
تجارت غیرنفتی 60 میلیارد دلاری شد
-
رویارویی روایتها
-
4 مدال طلای المپیک میخواهم
-
سوزندوزی زنان بلوچ بر تار و پود یونسکو
-
پول زور بده جای پارک بگیر!
-
سر آنفلوانزا شلوغ است
-
120 کشته در جشن هالووین کره جنوبی
-
تشییع شهدا در گوشه گوشه وطن
-
بازیگر اصلی وارد بازی شد
-
توهم براندازی از نیویورک تا تهران!
-
تشکیل پرونده برای 1000 اغتشاشگر
-
مراسم وداع با شهید غریب تهران
اخبارایران آنلاین